انسان امروزی حدود 200 هزار سال قبل در افریقا بوجود آمده و از همان زمان به هر گوشه از جهان پراکنده شده اما این دروه موقتی و زود گذر است. اکثر گونه های حیاتی که در زمین بوجود آمده بودند، حالا نابود شده اند. اگر تصور کنیم که بشر می تواند از دست چنین سرنوشت فرار کند، خیلی متکبرانه به نظر میرسد، زیرا همانند هر موجود زنده در زمین، حیات ما هم محدود است و زمانی به آخر میرسد. اما این حیات چقدر دوام خواهد داشت؟
در قدم اول خیلی از بلا ها و مصیبت های ساخته انسان و طبیعی وجود دارد که میتواند اثری از انسان در روی زمین نگذارند. این مصیبت ها از برخورد یک سیارک تا بیماری های فراگیری خطرناک را شامل میشود؛ به گونه مثال گرمایش زمین، انفجار یک ابرنواختر در نزدیکی منظومه شمسی و... هزاران روش دیگر برای نابودی انسان وجود دارد. در واقع این سناریو ها به معنی انقراض گونه های زنده تصور می شود، همانند برخورد سیارک با زمین در 65 میلیون سال قبل که باعث نابودی دایناسور ها شد و یا دوره "نابودی عظیم" در 251 میلیون سال قبل که 70 درصد موجودات زنده در خشکی و 96 درصد موجودات آبی را نابود ساخت.
به احتمال زیاد آن وقت، گونه های دیگری از (کیک های هوشمند و موش ها) زنده می شوند و هم نشین غار ما خواهند بود و یا شاید هم انسان تا آن وقت روبوت های هوشمندی را جایگزین خود بسازد.
خلاصه کلام، یک گونه زنده می تواند ده ها یا صد ها هزار و یا حتی میلیون ها سال زنده بماند. پس چگونه می توانیم پیش بینی کنیم که پایان عمر بشر چند سال بعد خواهد بود؟
البته راهی برای معلوم کردن آن وجود ندارد، ولی یک محاسبه می تواند در این امر به ما کمک کند. این محاسبه بنام دلیل روز رستاخیر یاد می شود که در سال 1983 توسط متخصص فیزیک نجومی بنام براندون کارتر ترتیب شده است. بر اساس محاسبه کارتر اگر تصور کنید، نیمی از انسان های که باید به دنیا می آمدند و زندگی می کردند قبلأ آمدند و رفتند شمار آنها تقریبأ به 60 میلیارد انسان می رسد. اگر فرض کنیم که 60 میلیون دیگر هم باید به دنیا بیاییند و زندگی کنند در آنصورت فقط 90 هزار سال دیگر باقی خواهند ماند. اما دقیق تر بگویم که 95 درصد احتمال دارد که بشر تا 11 هزار سال دیگر کاملأ نابود شود.
محاسبات دیگری هم وجود دارند که با اندک تفاوت یعنی از چند هزار سال گرفته تا چند میلیون سال همین سرنوشت را برای بشر پیش بینی می کنند.
البته برای ما انسان ها این مدت زمان خیلی طولانی است، ولی نه آنقدر طولانی که آینده کائنات را درک کنیم و حس نماییم.
پایان حیات – 500 میلیون یا 5 میلیارد سال دیگر
همه فکر میکنیم خورشید انرژی بخش ماست و بدون آن هیچ حیاتی در زمین وجود نمی داشت. اما جالب این است که همین خورشید حیات بخش در نهایت حیات روی زمین را نابود می سازد.
می پرسید چرا؟ خوب بخاطر اینکه خورشید به تدریج داغتر و داغتر می شود.
یکی از جذاب ترین کتاب ها در این باره " زندگی و مرگ سیاره زمین" نوشته پیتر وارد و دونالد برونلی است. آنها در کتاب خود، به خوبی شرح داده اند که چگونه تولید انرژی خورشید به تدریج افزایش می یابد و در حدود 500 میلیون سال بعد دما در سطح زمین به حدی بالا میرود که به یک صحرای بزرگ مبدل می شود. بزرگترین جانوران هم نمی توانند به جز در قطب ها که نسبتأ سرد تر اند در دیگر جا ها زندگی کنند.
طی یک دو میلیارد سال بعد تکامل سیر نزولی را در پیش میگیرد. بزرگترین موجودات زنده و حیوانات کم مقاومت در برابر گرما می میرند و جز حشرات پرطاقت و باکتری ها، کسی در زمین وجود نخواهد داشت. در نتیجه سطح زمین چنان داغ می شود که اقیانوس ها به جوش می آیند و بخار می شوند و در برابر گرمای کشنده جایی برای پنهان شدن وجود نخواهد داشت. تنها موجوداتی که از میلیارد ها سال بدینسو در اعماق زمین زندگی می کنند، زنده خواهند ماند.
پایان زمین – 7.5 میلیارد سال
چنانچه در بالا یاد آور شدیم، ما به لطف خوش خورشید زنده هستیم، اما از آنجائیکه این خورشید نیرو بخش به تدریج می میرد بنائأ سیاره زمین را نیز با خود به نحوی نابود می کند.
حدود 5 میلیارد سال بعد از حالا، خورشید به مرحله نهایی زندگی خود میرسد؛ یعنی آخرین منبع سوخت هیدروژنی اش تمام می شود. در این مرحله خورشید توان مقابله با گرانش را نداشته و بر سر خود سقوط می و مقدار بسیار کم هیدروژن در یک پوسته بدور هسته خورشید باقی میماند. سپس به یک غول سرخ تبدیل می شود و سیاره های درونی (عطارد، زهره و حتی زمین) را می بلعد....
قسمت دوم
البته در مورد اینکه خورشید که به یک ستاره غول سرخ مبدل شده زمین را هم می سوزاند یا نه اختلاف نظر های زیادی وجود دارد. در بعضی از طرح ها تغییر در چگالی خورشید به علت انبساط آن باعث می گردد تا زمین از خورشید دور شود و در نتیجه از دسترس نابودی خورشید دور بماند. در یک طرح دیگر پوسته بیرونی خورشید که حالا به صورت یک حباب شده، زمین را می پوشاند. در این مرحله اصطکاک بیشتر سرعت زمین را کند ساخته و باعث می گردد تا با چرخش به درون خورشید سقوط کند.
خوب پی آمد این سناریو هر طوری که باشد، اما با قاطعیت می توان گفت که در پنج میلیارد سال بعد از امروز زمین کاملأ سوخته و زغال می گردد و در اخیر نابود میشود.
پایان خورشید – 7.5 میلیارد تا 1 تریلیون سال
وقتی خورشید به یک غول سرخ مبدل شد، این مرحله فقط آغاز پایان عمر اوست. با تمام شدن هیدروژن خورشید به مصرف هیلیوم رو می آورد و سپس به کاربن و در نهایت به مصرف اکسیژن. در این مرحله خورشید ما دیگر گرانش لازم را ندارد تا پروسه همجوشی را اامه دهد. آنگاه خاموش شده و به بیرون پخش می شود تا یک سحابهی سیاره نما را تشکیل دهد؛ درست همانند سحابی حلقه که در آسمان شب دیده می شود.
هسته آن عمر خود را بصورت یک کوتوله سفید ادامه می دهد. (کوتوله سفید در واقع هسته یک ستاره نابود شده است که انرژی لازم را برای همجوشی در هسته خود ندارد و نه آنقدر داغ اند که به حد یک ستاره بدرخشند و نه آنقدر سرد که به یک سیاره مبدل شود) البته کوتوله سفید مقدار زیاد جرم خود را حفظ نموده، ولی قطر آن بزرگتر از زمین نخواهد بود. خورشیدی داغ که زمانی در هسته خود گرما تولید می کرد به تدریج سرد می شود و در نتیجه حرارت یا دمای آن با دمای فضا یکسان می شود و از حالت کوتوله سفید به تدریج به یک کوتوله سیاه سرد تبدیل می شود و به صورت یک تکه مواد در فضای تاریک حرکت می کند.
حتی کهنه ترین کوتوله سفید چند هزار درجه کلووین حرارت دارد و کائنات هم تا هنوز آنقدر عمر نکرده تا شاهد پیدایش یک کوتوله سیاه باشد. ولی اگر عمر خورشید را یک میلیارد سال یا بیشتر از آن در نظر بگیریم، بلاخره روزی به یک کوتوله سیاه تبدیل می شود.
پایان منظومه شمسی
بعد از میلیارد ها سال حتی اگر خورشید هم بمیرد، بعضی از ستاره ها هنوز باقی میمانند. شاید زمین هم نابود نشده باشد، اما مشتری و زحل و دیگر سیارات بیرونی، ساکنین کمر بند کویپر برای دوره های طولانی در مدار خود باقی میمانند.
بر اساس یک تحقیق تازه نشر شده در مجله ساینس، اخترشناسان یک صفحه از مواد فلزی را کشف نمودند که بدور یک کوتوله سفید در گردش است. به دنبال این کشف، پژوهشگران آن را شبیه سازی نمودند و سیارات فرضی را بدور یک ستاره در حال مرگ چیدند و دیدند که مرگ ستاره بر ثبات و نظم منظومه ستاره ای خرابی شدیدی ایجاد نمود. تغییرات در جرم یک ستاره باعث می شود تا سیارات با هم برخورد کنند و مدار شان تغییر کند و در نتیجه شماری از سیارات به سوی ستاره مادر سقوط نموده و تعداد دیگر به فضای بین ستاره ای پرتاب می شوند.
وقتی این همه فعل و انفعالات گرانشی تمام شد تنها چیزی که از منظومه شمسی ما باقی میماند هماند کوته سفید و صفحه شکسته سیاره ی در اطراف اش که با سرعت در گردش است. باقی هر چه که بود در فضای بین ستاره ای ناپدید می شود.
پایان کیهان شناسی – 3 تریلیون سال بعد از اکنون
کائنات همانند یک ماشین زمان طبیعی عمل می کند. از آنجائیکه نور همیشه در حرکت است، می توانیم به اجرام دور نگاه کنیم و ببینیم که در گذشته این اجرام چگونه بوده اند. اگر به دور ترین نقطه مرئی کائنات بنگرید نوری را می بینید که میلیارد ها سال قبل یعنی فقط چند لحظه بعد از انفجار بزرگ یا بیگ بنگ تابیده است.
البته این مسئله قابل استفاده است ولی یک مشکل وجود دارد. نیروی مرموز انرژی تاریک که باعث انبساط کائنات می شود کهکشان های دور را هرچه سریعتر از ما دور می سازد. در نهایت این کهکشان ها از افق دید ما هم گذشته و به نظر میرسند که سریعتر از سرعت نور از ما دور می شوند. در این مرحله نوری این کهکشان ها به ما نمی رسند. هر کهکشانی که از افق دید ما عبور کند از نظر ناپدید می شود و روزی همه کهکشان ها از نظر ناپدید می شوند.
بر اساس یک تحقیق تازه توسط لورنس کراوس و روبرت شیرر، اگر در 3 تریلیون سال بعد از امروز اخترشناسی به آسمان شب نگاه کند، به جز از کهکشان خود دیگر چیزی را در آسمان نخواهد دید.
این انبساط در حال سرعت، پیامد دیگری هم دارد. تابش پس زمینه کیهانی که برای کشف شواهد انفجار بزرگ یا بینگ بنگ توسط کیهان شناسان بکار می رود، محو می گردد. نه تنها این اتفاق بلکه فراوانی مواد کیمیاوی (شیمی) که با مقدار گفته شده در نظریه بیگ بنگ برابر است، توسط نسل های بعدی ستاره ها پنهان می شود.
در نتیجه، سه تریلیون سال بعد از امروز، هیچ اثری از بیگ بنگ باقی نمی ماند. هیچ نشانه ای برای کیهانشاسان آینده وجود نخواهد داشت تا بفهمند که کائنات از یک نقطه آغاز شده و به تدریج انبساط نموده است. کائنات در نظر آنها ایستا و بدون تغییر خواهد بود.
پایان راه شیری
برخورد کهکشان. تنها کاری که باید کرد با استفاده از یک تلسکوپ به آسمان نگاه کنید و سرنوشت کهکشان خودمان را ببینید. در تمام جهت ها می توانیم تعامل و برخورد میان گرانش کهکشان های مختلف را ببینیم. در قدم اول رویارویی دو کهکشان بسیار شدید و سخت است؛ یعنی کهکشان ها از هم دریده شده و مواد خود را پخش می کنند و در نتیجه نوار یا دریف عظیمی از ستاره ها را تشکیل می دهند. سیاه چاله بسیار بزرگ ساکت آن در مرکز از نو زنده شده و به صورت هسته کهکشانی با خوردن مواد جدید در اطراف خود فعالیت می کند.
کهکشان اندرومدا که قرار است دو میلیارد سال بعد با کهکشان راه شیری برخورد کند به سوی ما در حرکت است. هر دو کهکشان با هم برخورد می کنند و بعد از هم جدا می شوند. باز با هم برخورد می کنند و باز... تا اینکه یک کهکشان بزرگ بنام راه شیری اندرومدا (Melkomedia) را تشکیل دهند. سیاه چاله هر دو به دور هم در گردش می باشند و در نهایت با هم یکجا می شوند و یک سیاه چاله بسیار بزرگ را می سازند.
موقعیت ما (منظومه شمسی) هم در کهکشان تغییر می کند؛ به احتمال زیاد ما به قسمت های بیرونی هاله کهکشان کوچ می کنیم و فاصله مان تا مرکز کهکشان حدود 100 هزار سال نوری خواهد بود. از آنجائیکه خورشید ما هنوز هم زنده خواهد بود، شاید بعضی از گونه های حیات در زمین زنده باشند و این رویداد را متوجه شوند.
پروسه کامل برخورد و یکجا شدن هر دو کهکشان حدود 7 میلیارد سال را در بر می گیرد.
اما این هم پایان کهکشان ما نیست، بلکه بصورت یک جزیره تنها همراه با ستاره ها بدور مرکز اش در فضا در گردش می باشد. طی یک مدت طولانی یعنی حدود 1019 تا 1020 سال بعد کهکشان ما میمیرد و ستاره های باقیمانده آن به فضای بین کهکشانی پراکنده می شوند.
منبع :universe.com
ترجمه از Kabulsky.com