باستانشناسي فضايي؟ آيا با داستاني علمي تخيلي سر و كار داريم؟ ديگر نه. مساله تحقيقات باستانشناسي و محافظت از ميراث باستاني در فضا مسالهاي است كه زمانش فرا رسيده است.ريچارد گود، باستانشناس دانشگاه براون، 20 سال پيش گفت كه بقاياي فضاپيماها ميتوانند اطلاعات مهمي را در اختيار محققان قرار دهد و پايههاي موردنياز مطالعات باستانشناسي نظاممند را در محوطههاي فضايي كه بشر در طول تاريخ به آنها سفر كرده است فراهم آورد.
پس از او بِن فيني، باستانشناس دانشگاه هاوايي كه بيشتر زندگي حرفهاي خود را صرف مطالعه بر روي فناوريها و شيوههاي مورد استفاده پولينزيها براي به استعمار درآوردن جزاير اقيانوسيه كرده است، در سال 1993 موضوع مطالعات باستانشناسي برروي محوطههاي فضاپيماهاي آمريكايي و روسي را در ماه و مريخ مطرح كرد. فيني به اين نكته اشاره كرد كه همانطور كه محققان امروزي با استفاده از سوابق باستانشناسي به بررسي تنوعات فرهنگي پولينزيها در جريان كاوشهاي خود در جزاير اقيانوسيه ميپردازند، روزي خواهد رسيد كه باستانشناسان براي بررسي چگونگي پيشرفت بشر در فضا به مطالعه محوطههاي فضايي بپردازند. او مطمئن بود كه اينگونه تحقيقات ميداني در آينده نزديك صورت نخواهد گرفت، اما به همان اندازه هم اطمينان داشت كه چنين روزي بالاخره فرا ميرسد.
امروز اما چنين روزي چندان هم دور به نظر نميرسد. هر روز عده بيشتري اذعان ميكنند كه طولي نخواهد كشيد تا ماجراجويان و گردشگران فضايي به ماه و مريخ سفر كنند. روسها همين الان هم گردشگران بسيار ثروتمند را به ايستگاههاي فضايي بينالمللي ميبرند و پرتاب اخير سفينهاي سهنفره توسط شركت خصوصي اسكيلد كامپوزيت نشانگر آن است كه امكان سفرهاي فضايي برنامهريزي شده به زودي فراهم خواهد شد. محوطهها و آثار باستانشناسي ارزشمند بسياري در نتيجه كاوشهاي فضايي بشر در طول تاريخ در ماه و مريخ به وجود آمده است و پيش از آنكه پاي انسانها به اين سيارات باز شود بايد نظامهايي براي محافظت از اين ميراث فرهنگي تدوين شود. در غير اين صورت بايد خود را آماده كنيم تا روزي شاهد فروش تكه تكههاي آپولو 11 روي سايت اينترنتي ايبي باشيم!
در سال 1999، شركتي به نام لوناكورپ پيشنهاد اجراي ماموريتي را در كره ماه با استفاده از روباتها مطرح كرد؛ ماموريتي كه در محوطه ترنكوئيليتي آغاز ميشد و به سراغ محوطههاي مختلف باستانشناسي در گوشه و كنار ماه ميرفت: بقاياي كاوشگر رنجر 8، سفينه ساويور، محوطهاي كه آپولو 17 در آن بر روي ماه نشست و لوناخود، كاوشگر ناپديدشده روسها. اين سفر فضايي كه نشانههايي را در بيش از 600 مايل از معروفترين محوطههاي كاوش شده كره ماه به جا ميگذاشت به عنوان برنامهاي تفريحي آموزشي طراحي شده بود.
محققان علاوه بر خطراتي كه از سوي شركتهاي سودجو متوجه اين محوطههاي باستانشناسي فضايي است به خطرات ديگري چون يادگاري برداشتن يا نمونهبرداريهاي كنترلنشده علمي، شبيه آنچه كه در كاوشهاي مناطق دورافتاده قطبي روي داده است، اشاره ميكنند.
مسئله مالكيت فضا
بر اساس معاهده نهچندان واضح سازمان ملل در خصوص فضا كه در سال 1967 تدوين شده است، آنچه كه اين معاهده "آتوآشغالهاي فضايي" مينامد متعلق به كشوري است كه سفينه يا كاوشگر مربوطه را به فضا فرستاده است. اما در اين معاهده اصول حفاظتي واضحي براي محافظت از محوطههايي چون پايگاه ترنكوئيليتي ارائه نشده است و به علاوه انتخاب عنوان "آتوآشغالهاي فضايي" براي بقاياي كاوشهاي بشري در آسمانها آنها را به طعمهاي براي لاشخورها تبديل ميكند.
مشكل ديگر از معاهدات مربوط به مالكيت ناشي ميشود. براساس اين معاهدات هيچ كشور يا فردي نميتواند مالك زميني در فضا باشد و همين موضوع مشكلاتي قابلتوجهي را در خصوص مديريت منابع فرهنگي فرازميني به وجود ميآورد. به طور مثال، اگر ايالات متحده مالكيت بقاياي باستاني آپولو 11 را در اختيار داشته باشد اما در خصوص زمين زير آن حقي نداشته باشد، چطور ميتواند از آنها محافظت كند؟ آيا آمريكا مالكيت نخستين ردپاهاي روي ماه را كه از آن لويي آرمسترانگ بود در اختيار دارد اما خاكي را كه اين قدمها در آن گذاشته شدهاند نه؟ مسلما اهميت اين ردپاها در تاريخ توسعه بشر كمتر از اهميت ردپاهاي انسانهاي اوليه در لائتولي در تانزانيا نيست. اما برخلاف ردپاهاي لائتولي كه در مادهاي چون سيمان 5/3 ميليون سال است كه جاودانه شدهاند، ردپاهاي پايگاه ترنكوئيليتي ممكن است با حركت ساده دست يك گردشگر فضايي براي هميشه از بين بروند.
نامزد ثبت در فهرست ميراث جهاني يونسكو
اكنون در پروژهاي كه ميتواند نخستين پروژه تحقيقاتي باستانشناسي فضايي محسوب شود، تيمي به رهبري بِت اوليري، باستانشناس دانشگاه ايالتي نيومكزيكو، درحال بررسي مالكيت قانوني آثار و سازههاي موجود در فضا و چگونگي ثبت و حفظ آنها است. اوليري چنين استدلال ميكند كه اگرچه ايالاتمتحده براساس معاهده نميتواند مالكيت خاكي را كه قسمتي از سفينه ايگل در آن فرود آمده است از آن خود كند، اما در هر حال قوانين فدرال اين كشور در خصوص محافظت از آثار و اشيا در خصوص اشياي باقيمانده در ماه هم صدق ميكند. از نظر آنان اين پايگاه هوايي ميتواند نامزد ثبت ملي به عنوان مكاني تاريخي و نخستين نامزد ثبت در فهرست ميراث جهاني يونسكو به عنوان مكاني فرازميني شود.
به اعتقاد جيمز كوك، باستانشناس دانشگاه كويينزلند استراليا كه اخيرا مسئوليت برگزاري چندين سمينار بينالمللي درمورد حفظ ميراث فضايي را برعهده داشته است، اگر اصول و قوانين خاصي براي بررسي و ثبت اماكن و آثار فضايي تدوين نشود، اين آثار قرباني نمونهبرداريهاي كنترلنشده و حتي فعاليتهاي جويندگان گنج ميشود. او ميگويد قوانين فدرال مربوط به محافظت از منابع فرهنگي اين پتانسيل را دارد كه باستانشناسي فضايي را در حوزه باستانشناسي تاريخي جاي دهد و نجات دهد.
به عنوان نخستين قدم در اين راستا، تيم اوليري متشكل از باستانشناسان، مديران موزهها و فيزيكدانها، به جمعآوري مدارك باستانشناسي متعدد در مورد پايگاه ترنكوئيليتي پرداختهاند و با استفاده از اين اطلاعات نقشه محوطه را تهيه كردهاند، محوطهاي كه به لطف نبود هوا در كره ماه قرنها به همين شكل باقي خواهد ماند، البته به شرط آنكه از دسترس غارتگران در امان بماند.
محافظت از سفينههاي قديمي بازمانده بر خاك مريخ و تحقيق در مورد آنها بسيار دشوارتر است. طوفانهاي خاك ممكن است به اين كاوشگرها آسيب برساند و يا حتي آنها را در زير خاك سرخرنگ مريخ نابود كند. و از طرفي به دليل نبود لايه اوزون در اين كره، نور مافوقبنفش خورشيد ميتواند به سفينهها صدمه بزند. بنابراين شايد لازم باشد پوششي براي محافظت از آنها تهيه شود.
اما مطالعه اين موضوع از سوي چند باستانشناس و برداشتن قدمهاي عملي در اين مورد دو مساله كاملا متفاوت است. وقتي تيم اولري براي بحث در مورد موضوعات مربوط به فضا و تعيين و ثبت فضاهاي تاريخي ملي در فضا به سراغ چند آژانس فدرال مسئول در اين زمينه از جمله ناسا رفتند با موانع بوروكراسي مختلف مواجه شدند: "قرار دادن پايگاه ترنكوئيليتي تحت محافظت ممكن است به اين معني تلقي شود كه ايالاتمتحده قصد داشته حاكميت خود را بر كره ماه اعمال كند." يا "دفتر ما در اينباره اختيار قانوني ندارد." در مورد استفاده از فهرست ميراث جهاني يونسكو هم مشكلات مشابهي سر راه آنها قرار گرفت، چراكه به گفته مسئولان اين دستاورد حتي به اندازه يكي از نبردهاي جنگ سرد هم ارزش فرهنگي جهاني ندارد.
اوليري معتقد است كه شايد زمان آن فرا رسيده باشد كه معاهدات جهاني تازهاي براي حفظ اين آثار ارائه شود. او به اين نكته اشاره ميكند كه انجام تحقيقات باستانشناسي در زمين نيازمند كسب اجازه از مقامات مربوطه است و اگر در فضا هيچ مقامي يا سازماني مالكيت محوطهها را در اختيار نداشته باشد آنگاه چه كسي بايد اجازه تحقيقات باستانشناسي فرازميني را صادركند؟ به نظر او، حل اين مشكل مستلزم ايجاد ساختارهاي اداري بينالمللي تازه در اين ارتباط است.
باستانشناسي فضايي و حل معماهاي تاريخي
جنگ سرد كه پيش زمينه رقابت قدرتها براي فتح كره ماه بود مملو از شكستهايي است كه ممكن است بدون باستانشناسي فضايي هرگز مورد مطالعه قرار نگيرد. محوطهاي كه سفينه لونار 5 شوروي سابق در روز 9 مي 1965 در آن بر سطح ماه سقوط كرد ميتواند روزي فرصت ارزشمندي براي مطالعه مجموعه سفينههاي فاقد سرنشين سري لونار باشد كه در دوران رقابت شديد ابرقدرتها بر سر حفظ برتري خود به ماه فرستاده شد. درمورد اين محوطه سوالات نامحدودي مطرح است: آيا محل فرود اين سفينه با سوابق موجود در آرشيوها يكي است؟ آيا تركيببندي اين ماشين با مشخصات آن همخواني دارد؟ آيا ابزار يا فنآوري خاصي، از نوع جنگ سرد يا ديگر، در اين سفينهها وجود دارد كه قبلا اعلام نشده باشد يا در زمين هم مورد استفاده قرار گرفته باشد؟
دهها محوطه در سطح كره ماه وجود دارد كه سفينهها گاه بر اساس برنامه ماموريت خود، گاه بر حسب تصادف و گاه به دليل خارج شدن از رده همچنان بر آن باقي ماندهاند. تنها در پروژه آپولو، شش بخش مخصوص فرود سفينه به صورت ثابت در پايگاه گذاشته شد و شش بخش مخصوص صعود هم پس از رساندن سرنشينان سفينه به بخش هدايت به عمد برروي سطح ماه رها شد.
باستانشناسي تمدنهاي كهن فرازميني
البته پذيرش ايده تحقيقات باستانشناسي در محوطههاي مربوط به كاوشهاي فضايي انسان تنها گام كوچكي در راه انجام تحقيقات ميداني بر اساس مدارك موجود از تمدنهاي فرازميني محسوب ميشود. ايزاك آسيموف، زيستشيميدان و نويسنده داستانهاي تخيلي، زماني چنين برآورد كرد كه كهكشان از 325 ميليون سياره تشكيل شده است كه بر بسياري از آنها آثار تمدنهاي از بين رفته وجود دارد. احتمالا فضانوردان زميني و ايستگاههاي شنود سيگنالهاي فضايي ناسا )كه به دنبال هوش فرازميني هستند) تنها پيامهاي استاتيك را ميشنوند، زيرا آنها در واقع به دنبال پيامي هستند كه معادي فضايي تمدن باستاني ماياها يا سومريهاست ــ تمدنهاي مردهاي كه امروز تنها ميتوانند از طريق باستانشناسي با ما صحبت كنند. تهيه كاتالوگي از امضاهاي تصويري تمدنهاي پيشرفته روزي جز قلمرو باستانشناسي فضايي محسوب ميشود. و مسلما زماني كه پايگاه دادههاي فرهنگي بالقوهاي از 325 ميليون سياره در اختيار داشته باشيم، تحقيقات ميداني زيادي بايد انجام دهيم.
كره ماه با محوطههاي متعدد خود مسلما نخستين مقصد باستانشناساني خواهد بود كه براي كار در فضا آموزش ديدهاند. اما هر باستانشناس جواني كه بخواهد عنوان نخستين باستانشناس ماه را از آن خود كند نااميد خواهد شد، چون اين عنوان قبلا به چارلز پيت كونراد و الن بين اختصاص داده شده است.
اين دو فضانورد در 19 نوامبر 1969 سفينه آپولو 12 را درست چندصد فوت آنطرفتر از كاوشگر فاقد سرنشين سرويور كه در 19 آوريل 1967 بر سطح ماه فرود آمده بود به زمين نشاندند. اين لحظه در تاريخ علم لحظه مهمي محسوب ميشد، اما در آن زمان اهميتش درك نشده بود. بين و كونراد در شرف انجام نخستين مطالعات باستانشناسي روي ماه بودند.
پس از به اهتزاز درآوردن پرچم آمريكا و انجام نمونهبرداريهاي جغرافيايي، كونراد و بين به سوي آثاري رفتند كه در نتيجه هدايت خارقالعاده و موفقيتآميز سفينه در نزديك آن فرود آمده بودند. آنها دريافتند كه كاوشگر سرويور 3 پس از لمس سطح ماه از جاي خود جهيده بود و به دقت از آثار به جا مانده از پايههاي سفينه عكسبرداري كردند. كونراد متوجه شد كه اين آثار به رنگ قهوهاي هستند، درحاليكه به گفته مهندسان كنترل ماموريت در هوستون اين كاوشگر زماني كه برسطح ماه فرود آمده سفيدرنگ بوده است. آينه سيستم عكاسي سفينه تار شده بود و كل سفينه پوشيده از گردوخاكي بود كه احتمالا هنگام به ماه نشستن آن بهپا شده بود.
كنراد و بيم با استفاده از ابزاري برنده دوربين تلويزيوني كاوشگر، بازوي مخصوص نمونهبرداري از راه دور و تكههايي از لولههاي كاوشگر را از آن جدا كردند. اين فضانوردان اين قطعات را برچسب زدند، بستهبندي كردند و با خود به زمين بازگرداندند. سپس مركز فضايي جانسون در هوستون، تكزاس، و شركت هوا و فضا هيو در السگوندو،كاليفرنيا، به بررسي تغييرات ايجاد شده در اين قطعات در مدت بيش از دو سالي كه در ماه مانده بودند پرداختند.
گزارشي كه از اين بررسيها در سال 1972 توسط ناسا به چاپ رسيد نشاندهنده تمركز مطالعات انجام شده بر تغييرات اين سفينه در جريان سفرش در خلا فضا بود. و بهاينترتيب ماموريت آپولو12 نخستين نمونه باستانشناسي فضايي، باستانشناسي فرازميني و مهمتر از همه باستانشناسي تكويني كه به مطالعه نيروهاي محيطي و فرهنگي وارد بر تاريخچه حيات آثار بشري در فضا ميپردازد به شمار ميرود.
قطعهاي از دوربين تلويزيوني كاوشگر سرويور 3 كه تحت آزمايشهاي ميكروبيولوژيك قرار گرفته بود شواهدي را دال بر وجود باكتري استرپتوكوكوس ميتيس در ماه فراهم آورد. محققان لحظهاي فكر كردند كه كونارد و بين به نشانههاي حيات در ماه دست يافتهاند، اما پس از اينكه در جريان بررسيها فرضيههاي مختلف ارائه شده يكييكي حذف شدند، محققان به ريشه اين حيات به ظاهر فرازميني دست يافتند. به هنگام انتقال اين دوربين به سفينه براي فرستاده شدن به ماه، شخصي روي آن عطسه كرده بود و ويروس موجود در عطسه با دوربين به ماه سفر كرد و به مدت دوسالونيم در خلا باقي ماند. و بالاخره با بازگشت آپولو 12 به زمين دوباره حيات يافته بود.
حتي عظمت بيانتهاي فضا هم نتوانسته بود انسانها را از پخش ويروس سرماخوردگي بازدارد. و اينگونه بود كه باستانشناسي فضايي به نخستين كشف بزرگ خود دست يافت.
dezsky.blogfa.com