با كشف يك خوشه کهکشاني در ٢/١٠ ميليارد سال نوري از زمين، رکورد دورترين خوشه کهکشاني كه پيش از اين در اختيار خوشهاي در فاصله حدود يك ميليارد سال نوري از زمين بود شكسته شد. اين جرم که دورترين خوشه کهکشاني کشف شده تاکنون است، با ترکيب دادههاي رصدخانه پرتو ايکس چاندراي ناسا و تلسکوپهاي نوري و فروسرخ شناسايي شده است.
اين خوشه متعلق به زماني است که عالم فقط يک چهارم عمر فعلي خود را داشته است. خوشههاي کهکشاني بزرگترين اجرام موجود درعالماند که اجزايشان به سبب نيروي گرانش کنار هم جمعاند. کشف چنين ساختار عظيمي در آن دوران آغازين عالم ميتواند اطلاعات مهمي را درباره چگونگي تحول کيهان در اين مرحله بحراني در اختيارمان قرار دهد.
خوشهي کهکشاني ٠٤١JKCS زماني شناسايي شد که دانشمندان به اين باور رسيدند که خوشههاي کهکشاني را ميتوان براساس مدت زمان سپريشده از تشکيل آنها، در آغاز عالم يافت؛ بنابراين، با بررسي ويژگيهاي اين خوشهي کهکشاني - مانند ترکيبات، جرم و دما - ميتوان اطلاعاتي از چگونگي شکلگيري عالم به دست آورد.
در اغلب موارد، خوشههاي کهکشاني دوردست را نخست با رصدهاي مرئي و فروسرخ شناسايي ميکنند که آشکارساز ستارههاي پير و سرخ حاکم در کهکشانهاي سازنده خوشههاست.
خوشه کهکشاني ٠٤١JKCS در حقيقت در سال ٢٠٠٦ (١٣٨٥) در نتيجه مطالعاتي کشف شد که با تلسکوپ فروسرخ بريتانيا (UKIRT) صورت گرفت. سپس، فاصله اين خوشه را به کمک رصدهاي مرئي و فروسرخ تلسکوپUKIRT، تلسکوپ کانادا - فرانسه - هاوايي و تلسکوپ فضايي اسپيتزر ناسا مشخص کردند.
رصدهاي فروسرخ اهميت بيشتري دارند، چراکه نور مرئي کهکشانها به سبب انبساط عالم در فواصل بسيار زياد به طول موجهاي فروسرخ انتقال مييابد.
دادههاي چاندرا آخرين مدرک بود که ٠٤١JKCS واقعاً يک خوشه کهکشاني به معناي حقيقي کلمه است.
تابش پرتو ايکس انبساط يافتهاي که چاندرا ديد، نشاندهنده اين است که در بين اين کهکشانها گازهاي داغي وجود دارد که اين مساله را ميتوان از خوشههاي کهکشاني انتظار داشت تا از خوشههايي که در حال شکلگيرياند.
همچنين، بدون مشاهدات پرتو ايکس اين احتمال باقي ميماند که اين جرم ترکيبي از گروههاي مختلف کهکشاني است که در امتداد مسير ديد ما قرار گرفته يا اينکه رشتهاي بلند از کهکشانها و گاز است که از روبهرو ديده ميشود. جرم و دماي اين گاز داغ که از رصدهاي چاندرا به دست آمد، تمام اين احتمالات را منتفي کرد.
به نوشته نجوم، گستردگي و شکل اين تابش ايکس همراه با نبود منبع راديويي مرکزي، اين احتمال را مورد ترديد قرار ميدهد که گسيل پرتو ايکس به سبب پراکنده شدن تابش زمينه ريزموج کيهاني به وسيله ذرات گسيلکننده امواج راديويي ايجاد شده باشد.
هنوز ممکن نيست که با شناسايي تنها يک خوشهي کهکشاني در فاصلهي بسيار دوردست بتوان مدلهاي کيهانشناختي را بررسي کرد، اما تحقيقات جهت شناسايي ديگر خوشههاي کهکشاني در فواصل بسيار دور همچنان ادامه دارد.
به گفته بِن موگان، از دانشگاه بريستول در بريتانيا، «اين کشفي هيجانانگيزاست چراکه شبيه اين است که فسيلي از دايناسور تيرانوزروس رکس بيابيم که بسيار قديميتر از ديگر نمونههاي شناسايي شده باشد. يک فسيل ممکن است درست با شناخت ما از دايناسورها منطبق باشد اما اگر تعداد بسياري فسيل شناسايي کنيم ميبايست به بررسي مجدد چگونگي تکامل دايناسورها بپردازيم. همين مساله را ميتوان به خوشههاي کهکشاني و شناخت ما از کيهانشناسي نيز تعميم داد.»
برخي از پرسشهاي مطرحشده براي دانشمندان درباره اين خوشه که اميد است با مطالعه بيشتر به آنها پاسخ داده شود، عبارتند از اين كه تراکم عناصر سازنده (مانند آهن) در چنين اجرام جواني چيست؟ آيا نشانهاي دال بر اينکه اين خوشه هنوز در حال شکلگيري است، وجود داردو آيا دما و روشنايي پرتو ايکس چنين خوشه دوردستي مانند خوشههاي نزديکتر به جرم آن بستگي دارد يا نه؟
به گزارش سرويس علمي ايسنا