نیل آرمسترانگ، مردی که در ساعت 20 و 17 دقیقه و 39 ثانیه روز 20 جولای 1969 / 30 تیر 1348 نخستین سفینه سرنشیندار انسانها را بر سطح ماه، قمر زمین فرود آورد، دیده از جهان فرو بست.
نیل آرمسترانگ، مردی که در ساعت 20 و 17 دقیقه و 39 ثانیه روز 20 جولای 1969 / 30 تیر 1348 نخستین سفینه سرنشیندار انسانها را بر سطح ماه، قمر زمین فرود آورد، دیده از جهان فرو بست. وی حدود 2 هفته پیش عمل جراحی قلب را پشت سرگذاشت و علیرغم آنکه عمل جراحی با موفقیت سپری شد اما هرگز نتوانست از این بیماری رهایی یابد و در واپسین ساعات دیشب (4 شهریور) دیده از جهان فروبست.
آرمسترانگ بیشک برجستهترین چهره فعالیتهای فضایی آمریکا و کل جهان به شمار میرود. او بر شانه غولها ایستاده بود و موفق شد رویای چند هزار ساله انسان را جامه عمل بپوشاند. او نخستین انسانی بود که قدم بر خاک مکانی غیر از زمین گذاشت و نه تنها رویایی کهن را به واقعیت رساند که الهامبخش بسیاری از مردم در سراسر جهان شد.
مردی که به اعصاب پولادینش مشهور بود، نقش کلیدی در فتح ماه ایفا کرد. او در تاریخ 20 جولای 1969/30 تیر 1348 به همراه باز آلدرین بر سفینه ماهنشینی که ایگل (به معنی عقاب) خوانده میشد، سوار شدند تا مدار ماه را به مقصد این قمر ترک کنند. آخرین مرحله فرود نفسگیرترین بخش آن برای فضانوردان و بیش از نیم میلیارد نفر از حدود 3 و نیم میلیارد نفر جمعیت آن روز جهان بود که به طور زنده آن را تماشا میکردند.
برای تیم فرود مهمتر از فرود آمدن در نقطه تعیین شده، سلامت فرود بود. تمام رویاها و هزینههای کلانی که در این راه انجام شده بود به چند دقیقه نهایی فرود وابستگی داشت؛ اما تلاش برای فرود انسان در ماه از مدتها قبل شروع شده بود.
پس از سالها رقابت فضایی شرق و غرب، اینک آمریکاییها فرصت داشتند تا با فرود سلامت بر ماه برگ برندهای را برای همیشه به نام خود ثبت کنند و از رقیب شرقی خود، اتحاد جماهیر شوروی پیش بیفتند. برای آمریکاییها اینکه همیشه یک قدم عقبتر از حریف روس خود باشند، به موضوعی دردناک بدل شده بود به همین دلیل عزمی ملی برای موفقیتی تاثیرگذار در این کشور شکل گرفته بود.
نطق مشهور پرزیدنت کندی
جان اف. کندی در تاریخ 25 می 1961 / 4 خرداد 1340 سخنرانی تاریخی را در جلسه مشترک مجلسین ایالات متحده ایراد کرد. در آن سخنرانی که در آن زمان بسیاری آن را رویاپردازنه میدانستند، کندی با اشاره به مسایل روز آمریکا سخنان خود را به مسایل فضایی کشاند و از کنگره آمریکا خواست تا بودجه پیشنهادی برای ناسا را تصویب کند تا این سازمان بتواند به هدف بزرگ خود برسد. وی اعلام کرد : «من معتقدم این ملت باید خود را وقف دست یافتن به این هدف مهم کند که تا پیش از پایان این دهه بتواند انسان را به ماه فرستاده و سالم به زمین بازگرداند. برای بشریت، هیچ پروژه فضایی دیگری در این دوره مهمتر از این نیست و هیچ پروژه دیگری برای ادامه کاوشهای فضایی از این مهمتر نخواهد بود و البته هیچ پروژه دیگری به این دشواری و به این گرانی نیست. »
در حالی که بسیاری گمان میکردند چنین طرحی رویاپردازی است اما عزمی ملی برای این رویداد به وجود آمد. بودجه ناسا در تمام تاریخ هیچگاه به اندازه آن دوران نبود و هزارن نفر در سراسر آمریکا و در بخشهای مختلف درگیر این پروژه شدند؛ پروژهای که دو سری از ماموریتهای مهم فضایی یعنی جمینی و آپولو برای تحقق آن به اجرا در آمدند.
آرمسترانگ فضانورد
در چنین شرایطی بود که دوران فضایی نیل آرمسترانگ شروع شد. او که پیشتر در ارتش خدمت کرده بود در آن زمان خلبان آزمون هواپیماهای جدید آمریکا بود. از او دعوت شد تا به ناسا بپیوندد و او بدون لحظهای تردید به این درخواست پاسخ مثبت داد.
اولین سفر فضایی او فرماندهی ماموریت جمینی 8 بود، پیچیدهترین ماموریت سرنشیندار آمریکا که تا آن زمان (1965/1344) صورت میگرفت. در این ماموریت که در راستای برنامه سفر به ماه بود، فضانوردان باید عملیات الحاق را در مدار زمین انجام میدادند. با پایان موفق برنامه جمینی نوبت به برنامه آپولو رسید. آپولو قرار بود مرحله به مرحله انسان را به ماه ببرد، اما در نخستین گام با فاجعه مواجه شد. آپولو – 1 در هنگام پرتاب برروی سکو دچار حریق در اتاق فضانوردان شد و سه سرنشین آن در آتش سوختند. اما این تراژدی تاثیری در برنامه های بعدی نداشت.
در نهایت ماموریتهای آپولو به نقطه حساس خود رسید، جایی که باید خدمه ماموریت آپولو 11 انتخاب شوند تا نخستین سفیرانی باشند که به ماه رفته و بر آن قدم میگذارند. اگرچه شکی نبود که این افراد از بین فضانوردان پروژه جمینی انتخاب میشوند، اما اینکه چه کسی فرماندهی آپولو – 11 را بر عهده میگیرد، مشخص نبود. در محافل خصوصیتر نام دو نفر بیشتر شنیده میشد، نیل آرمسترانگ و جیمز لاول. در نهایت آرمسترانگ بود که برای فرماندهی این ماموریت انتخاب شد. به او پیشنهاد شد که بین آلدرین و لاول نفر دوم سفر را انتخاب کند و در نهایت او بر آلدرین تاکید کرد، چون معتقد بود لاول شایستگی فرماندهی یک ماموریت را دارد. در نهایت لاول فرماندهی ماموریت دشوار آپولو – 13 را عهدهدار شد.
آن فرود تاریخی
هیچ یک از پروازهای دشواری که آرمسترانگ در دورانی که خلبان پروازهای آزمایشی بود انجام داده بود و هیچ یک از تمرینهای دشواری که در برنامه فضایی خود پشت سر گذاشته بود، قابل مقایسه با آن چند دقیقه فرود نیست. او و آلدرین در امتداد تاریخی پر تلاش و پر امید ایستاده بودند. حاصل کار دههاهزار نفر و میلیاردها بودجه و البته رویایی تاریخی به تصمیمات آنها درآن چند دقیقه بستگی داشت و البته که همه چیز مطابق برنامه هم پیش نرفت. در ابتدای آغاز مراحل فرود کامپیوتر ابتدایی ماهنشین پیامهای خطای متعددی را نشان میداد. برخی از پیامها حتی برای آرمسترانگ و آلدرین معنیدار نبودند و باید از زمین کمک میگرفتند که آیا باید به آنها توجه کنند یا خیر. زمانی که فرود به مراحل نهایی خود میرسید، دادهها و منظره پیش روی آرمسترانگ محیطی را نشان میداد که کمتر از آنچه تصور میشد برای فرود امن به نظر میآمد؛ به همین دلیل در شرایطی دشوار که ضربان قلبش بر اساس گزارشهای پزشکی به حداکثر ممکن رسیده بود، کنترل دستی فرود را بر عهده گرفت. او همزمان میبایست موتورهای کوچک ماهنشین را کنترل کند تا آن را به شیوهای نرم در جایی دورتر و امنتر فرود آورد، اما در عینحال میدانست هر متر که از محل پیشبینی شده دورتر میشود سوخت بیشتری میسوزاند و اگر خیلی زیادهروی کند و از پیشبینیهای قبلی بیشتر سوخت بسوزاند، دیگر نیرویی برای ترک ماه در اختیار نخواهد داشت.
در آن لحظات حساس در اتاق کنترل نیز نفسها در سینه حبس شده بود. مرکز کنترل تنها پیامی که در این مدت به سفینه ارسال کرد این بود : «30 ثانیه» یعنی تا پیش از اینکه سوخت مورد نیاز برگشت خود را مصرف کنید، تنها 30 ثانیه فرصت پرواز دارید. در آخرین لحظات این 30 ثانیه سرانجام آرمسترانگ عقاب را بر ماه فرود آورد. اولین جملهای که از ماه به زمین مخابره شد نیز تایید همین رویداد بود : «اینجا پایگاه آرامش، عقاب بر ماه فرود آمد»
سرانجام پس از آزمونهای فنی و بررسیهای پس از فرود، آرمسترانگ از زمین اجازه خواست تا زودتر از سفینه خارج شود. با تایید این درخواست در ساعت 2:56 به وقت جهانی روز 21 جولای 1969 و در حالی که هنوز چند ماهی به پایان دههای که کندی وعده داده بود باقی بود، آرمسترانگ قدم بر ماه گذاشت و جمله تاریخی خود را به زبان آورد: «قدمی کوچک برای (یک) انسان، جهشی غولآسا برای بشریت»
فاتح ماه
فتح ماه تنها نقطه اوجی بر برنامه فضایی آمریکا نبود. آرمسترانگ به چهرهای جهانی و یکی از تاثیرگذارترین نامها و الهامبخشترین شخصیتها در سراسر جهان بدل شد. او نخستین انسانی بود که قدم بر جایی غیر از زمین گذاشته بود و زیر آسمان دیگری ایستاده بود.
او پس از بازگشت به زمین به سرعت از کارهای فضایی کنارهگیری کرد. مدتی به تدریس پرداخت و مدتی به کارهای تجاری شخصی و برخلاف همسفرش باز آلدرین کمتر در مجامع حاضر میشد و کمتر سخن میگفت. یکی از آخرین موضعگیریهای او به زمانی باز میگشت که اوباما برنامه سفرهای سرنشیندار ناسا را مورد بازبینی قرار داد. او مخالف این برنامه بود و معتقد بود آمریکا مسیر خود را در برنامههای سرنشیندار گم کرده و نقش رهبری خود در فضا را از دست میدهد.
دو هفته پیش به دلیل عارضه قلبی و بسته شدن عروق کرونری، آرمسترانگ تحت عمل جراحی قرار گرفت، اگرچه پزشکان عملش را موفق ارزیابی کردند اما در واپسین ساعات شب گذشته (4 شهریور) در سن 82 سالگی دیده از جهان فرو بست. او نماد و نشانهای بود برای بلندپروازیهای انسان، از فتح مرزهای دور و جدید و از روحیه کاوشگر انسانی که اگر تصمی بگیرد میتواند به کمک ارادهای جمعی هر ناممکن و رویایی را ممکن سازد.
زمانی یکی از پیشگامان عصر فضا گفته بود «زمین گهواره بشر است، اما هیچ انسانی را نمیتوان تا ابد در گهواره نگاه داشت.» نیل آرمسترانگ نخستین نفر از گونه انسانها بود که قدم غولآسایی به بیرون این گهواره برداشت.
به نقل از خبرآنلاین