زندگي كاري
بعد از جنگ، هرمان به اين نتيجه رسيد كه به صورت ناخواسته و بدون تمايل كامل وارد علوم پزشكي شده است. او در سال 1918 با [ماتيلدا هامل]، كسي كه به او در انجام كارهايش كمك مينمود و به فعاليتهاي اوبرت اعتقاد راسخ داشت، ازدواج كرد [2]. او در 1919 مجدداً به آلمان بازگشت و ابتدا در دانشگاه مونيخ و سپس در [گوتينگن] در رشته فيزيك مشغول به تحصيل شد.
از جمله مهمترين مراكز موشكي كه اوبرت در آنجا مشغول بوده، ميتوان به «[ويافآر]»، انجمن پرواز فضايي آلمان، اشاره كرد. اوبرت در سال 1920 ضمن فعاليت در اين مركز، به همكاري با افراد محقق و علاقهمندي چون [ورنر فونبراون] پرداخت [1].
|
تصوير 2- مركز پروژه موشكهاي بالستيك ايالات متحده، از راست به چپ: رابرت لوسر، ورنر فونبراون، دكتر هرمان اوبرت، ژنرال هولگر تافتوي و دكتر ارنست اشتالينگر |
در سال 1922 (28 سالگي) رساله دكتراي او كه در مورد علوم موشكي (پرواز راكتها) بود با بهانه [تخيلي، ايدهآليستي و رويايي بودن] مورد پذيرش قرار نگرفت، ولي اين امر اوبرت را هيچگاه مأيوس نساخت و او تحقيقات خود را در زمينه مورد علاقهاش به صورت خصوصي ادامه داد [3]. وي هرگز به تهيه يك رساله جديد و گرفتن مدرك دكتراي خود نيانديشيد. البته رساله مذكور به او در جهت تهيه و آماده شدن اولين كتابش كمك زيادي نمود. او بعدها در مورد تمايلاتش توضيحاتي را ارائه داد و در يادداشتهاي خود چنين نوشت: «من از نوشتن رساله اي ديگر خودداري كردم و به خود گفتم: مهم نيست. من ثابت خواهم كرد كه ميتوانم بدون اينكه عنوان دكتر در كنار نامم قرار گيرد، از تعدادي از آنها ]منتقدان رسالهام[ دانشمند بزرگتري شوم» [1]. او از نظام آموزشي آلمان به شدت انتقاد كرد و وضعيت آن را به اتومبيلي تشبيه نمود كه چراغهاي عقب آن بسيار درخشان و پرنور، اما جلوي آن فاقد چراغهاي روشن است (توضيح). البته رساله اوبرت سرانجام توسط پروفسور [آگوستين ماير] از دانشگاه [بابس-بولياي] روماني پذيرفته شد و او درجه دكتري را از اين استاد دريافت كرد.
در سال 1923 (29 سالگي)، اوبرت موفق به انتشار كتاب 92 صفحهاي «[با راكت در فضاي بين سيارات]» شد [1]. اين كتاب كه برگرفته از همان رساله دكتراي او بود باعث شهرت وي شد. اگرچه رساله وي در خصوص موارد فني كمتر بحث كرده بود، ولي به واسطه تدريس او در مراكز مربوط (به خصوص در آلمان) به امور فضايي، كتابش به كمك همين مراكز انتشار يافت. تئوريهاي ارائه شده در كتاب اوبرت بسيار ارزشمند بودند. اين كتاب به واسطه تئوريهايش در سراسر مراكز موشكي آلمان مورد توجه قرار گرفت و اين امر باعث شد تا كتاب او به چندين زبان ديگر نيز ترجمه شده و پس از مدتي مطالب آن به طور عملي در وسايل پرنده فضايي به كار گرفته شوند.
امتداد اين كتاب و ساير فعاليتهاي هرمان اوبرت در زمينه موشك، در سال 1929 به چاپ كتابي 429 صفحهاي با عنوان «[مقدماتي براي انجام سفر فضايي]» منتج شد كه يكي از موفقيتهاي بينالمللي او به حساب ميآمد و از اهميت علمي فوقالعادهاي برخوردار بود. اوبرت كه چند سال قبل از انتشار اين كتاب (سال 1925)، با [كنستانتين تسيلكوفسكي] و ايدهها و تئوريهايش آشنا شده بود، از دانش و تجربه او نيز در تدوين اين كتاب جديد استفاده كرد. در اين كتاب، تئوري رياضي مربوط به علوم موشكي بهخصوص در زمينههاي علوم الكترونيك و پيشرانش راكتي تشريح شده بود. اين كتاب امكان طراحي و ساخت يك راكت را فراهم ميآورد و همچنين توان بالقوه انسان براي دستيابي به ايستگاههاي فضايي و سفر به كرات ديگر را مورد بررسي قرار ميداد. كتاب جديد اوبرت از طرف [اسنالت]، پيشكسوت در علوم راكتي فرانسه، «[كتاب مقدس فضانوردي علمي]» خوانده شد و مورد تشويق مالي ده هزار فرانكي قرارگرفت كه اوبرت از اين پول براي توسعه فعاليتها و تحقيقاتش استفاده كرد [4].
[فريتز لانگ]، سازنده فيلمهاي صامت پس از مطالعه كتاب اوبرت تصميم گرفت فيلمي داستاني در مورد سفر فضايي بسازد و سرانجام فيلم «[دختري در فضا]» را در سال 1929 به روي پرده سينما برد. اين فيلم اولين محصول تاريخ سينما بود كه تصاويري مجازي از محيط فضا را به تصوير ميكشيد. سازنده فيلم مذكور از آنجايي كه ميخواست محصولش از نظر فني و علمي بينقص باشد، تصميم به دعوت از اوبرت به عنوان مشاور علمي در فيلم خود گرفت. در سناريوي انتخاب شده، اوبرت و لانگ به كمك يكديگر موفق به ساخت يك ماكت فضاپيما شدند كه خيلي واقعي به نظر ميآمد. در جريان تهيه اين فيلم چشم چپ اوبرت ضربه ديد كه براي او بسيار ناراحتكننده بود اما خللي در راه تحقيقات و علاقهمندياش ايجاد نكرد [1].
|
تصوير 3- هرمان اوبرت در حال تدريس |
|
|
همانگونه كه ذكر شد، اوبرت در مركز موشكي انجمن پرواز فضايي آلمان با ورنر فونبراون همكار بود. كسي كه خود در آينده از پيشگامان، محققان و مهندسان بزرگ موشكي جهان براي دولت آلمان نازي و سپس ايالات متحده شد.
اوبرت و فونبراون با همديگر مشغول تحقيق بر روي موشك شدند كه اين فعاليت به طراحي و ساخت موشك «[وي2]» آلمان در اواخر جنگ جهاني دوم منتج شد. اوبرت در سال 1929 با موفقيت يك راكت پيشران مايع آزمايشي ساخت كه «[كگلدوس]» نام گرفت [4].
در سال 1938 خانواده وي از روماني به آلمان عزيمت نمودند و سرانجام در منطقه [پينيموند] مستقر شدند. اوبرت در آنجا به كمك همكارش، فونبراون، مشغول ساخت اولين راكت عملياتي جهان براي آلمان نازي شد. در سال 1941، او و فونبراون رسما پروژه وي2 را آغاز كردند كه البته اوبرت در اين پروژه هرگز جايگاه رسمي مناسبي پيدا نكرد. اوبرت همچنين در مركزي به نام [واساگ] بر روي راكتهاي پيشران جامد دفاع هوايي كار ميكرد. او در زمان آلمان نازي به دريافت نشان نيز مفتخر شد.
او در اواخر جنگ خانواده خود را به [فيوچ] در نزديكي نورنبرگ منتقل كرد. در پايان جنگ جهاني دوم، اوبرت به همراه ساير دانشمندان و مهندسان موشكي آلماني به اسارت نيروهاي آمريكايي درآمد و مورد بازجويي قرار گرفت، اما سرانجام آزاد شد و در آلمان غربي سكونت گزيد. او چهار فرزند داشت كه يك پسرش در جنگ جهاني دوم كشته شد و يك دخترش نيز در اثر انفجار يك كپسول اكسيژن مايع در محل كار او جان خود را از دست داد [1].
|
اوبرت در سال 1948 (54 سالگي) به عنوان مشاور مستقل و نويسنده در سوئيس مشغول به كار شد. در سال 1950 همان فعاليتي كه در واساگ براي آلمان نازي انجام ميداد را اينبار در خدمت نيروي دريايي ايتاليا كامل كرد [5]. در همين ايام، نظراتي را در مورد اشياي پرنده ناشناس ارائه نمود. او از طرفداران نظريه سفر موجودات فضايي به زمين بود. وي در سال 1953 به فيوچ بازگشت و در آنجا كتاب جديد خود تحت عنوان «[انسان در فضا]» را كه در آن ايدههايي را براي تلسكوپهاي بازتابي فضايي، ايستگاههاي فضايي، فضاپيماي الكتريكي و لباسهاي فضايي ارائه ميداد، منتشر ساخت [3].
در سال 1955، فونبراون، رئيس پروژه موشكهاي بالستيك ايالات متحده، از او براي همكاري دعوت نمود. وي دعوت فونبراون را پذيرفت و تا سال 1958، با او بر روي موشكهاي بالستيك كار كرد [4]. سپس اوبرت مجددا به شهر فيوچ آلمان بازگشت و ايدههايش را در مورد ساخت يك كاوشگر كره ماه و برخي مطالب و موضوعات هوافضايي ديگر تحت عنوان كتاب «[توسعه فناوري فضايي در دهه آينده]» به رشته تحرير در آورد [1]. در سال 1960 به عنوان مشاور فني در جهت توسعه و تكميل موشك [پرتابگر اطلس] در ايالات متحده استخدام شد. وي در سال 1962 و در سن 68 سالگي بازنشسته شد. اوبرت از آنجايي كه يكي از پيشگامان عصر فضا بود، در ژوئيه 1969 جهت مشاهده پرتاب موشك حامل ساترن-5 كه فضاپيماي آپولو-11 را به سمت ماه پرتاب ميكرد، به ايالات متحده دعوت شد.
|
تصوير 4- فونبران، هرمان اوبرت را در مراسم تقدير از وي همراهي ميكند (19 اكتبر سال 1961). |
اوبرت در سال 1973 و با بالا گرفتن بحران نفتي در جهان، به توليد انرژي از طريق باد علاقهمند شد كه در اين خصوص اقدام به طراحي ايستگاههاي توليد برق به كمك باد نمود [1]. يكي از موارد جالب ديگر در دوره بازنشستگي اوبرت، وارد شدن او به حوزه مسائل گوناگون فلسفي بود. به عنوان مثال، او در خصوص پروژههاي آينده براي بشريت، ضرورت پرسيدن سوال، آمادگي انسان براي درك مسائل آينده و اينكه خداوند يك ايده را در انسان خلق نميكند، مگر آنكه بشر تعليم و تربيت يافته باشد و مسايلي از اين قبيل به بحث و تحليل پرداخت. مهمترين كتاب اين دوران از زندگي او [مباني براي حاكمان آينده] نام داشت [5]. او در اين كتاب با جمعبندي همه نظراتش سعي كرد تا نشان دهد كه بروز اشتباهات ممكن است به سقوط حكومتهاي دموكراتيك بيانجامد و بر آموزش سياسي درست و بيغرض رأيدهندگان تاكيد كرد [2].
|