پرویز فاتحی،مهندس ایرانی آزمایشگاه پیشرانش جت(JPL) ناسا و عضو گروه طراحی دیجیتال دوربین مریخ نورد "اسپیریت" است.
پرویز فاتحی، عضو آزمایشگاه پیشرانش جت(JPL) ناسا و یکی از مهندسان طراحی و ساخت مریخ نورد "اسپیریت"(Spirit)، در گفتگو با روزنامه شرق، درباره این روبات کاوشگر و نقش خود در طراحی و ساخت دوربین های دیجیتال آن سخن گفته است. |
- در شروع صحبت خواهشمنديم از تحصيلات خود بگوييد.
دوره دبيرستان را در تهران در مدرسه كيهان نو در خيابان تخت جمشيد كه الان به نام خيابان طالقاني است گذراندم. مدرك ليسانس را از دانشگاه ايالتي كاليفرنيا در شهر نوتريج گرفتم و فوق ليسانس را در لويولاي لس آنجلس گذراندم. ليسانس را در سال ۱۹۷۹ و فوق ليسانس را در سال ۱۹۸۲ و در رشته مهندسي برق تمام كردم.
- چطور شد كه به ناسا رفتيد؟
در تله داين كه بودم مسئول يك بخش بودم كه يازده مهندس زيرنظر من كار مي كردند. يك روز يك ايراني به نام علي افشاري براي استخدام به شركت ما آمد. من با او مصاحبه كردم و ديدم جوان با استعدادي است او را استخدام كردم. بعدها علي افشاري به JPL رفت. كمي بعد با من تماس گرفت و گفت اينجا به تخصص تو نياز دارند. من هم به JPL رفتم.
- در بخشي كه شما كار مي كنيد، چند نفر مشغول به كارند؟
من در JPL (آزمايشگاه پيشرانش جت) در پاسادناي كاليفرنيا كارمي كنم كه به دانشگاه كلتك وابسته است. در اين آزمايشگاه بين ۵ تا ۶ هزار نفر مشغول به كارند.
- در جايي كه شما هستيد (JPL) چند نفر ايراني مشغول به كارند؟
آمار دقيقي از اين موضوع ندارم ولي حدود ۱۲۰ تا ۱۵۰ نفر ايراني در آنجا مشغول به كارند.
- آقاي فيروز نادري هم در آنجا كار مي كنند؟
آقاي نادري در قسمت مديريت پروژه مارس كار مي كند. يعني كارش به رهنورد محدود نمي شود. بلكه مسئول برنامه مارس است يعني هر طرحي كه به مريخ مربوط مي شود.
- اگر امكان دارد كمي در مورد مشخصات كلي رهنورد مريخ صحبت كنيد.
اين رهنورد مثل هر فضاپيماي ديگر از چند ابزار علمي (Instrument) تشكيل شده است كه هر كدام وظيفه خاصي را به عهده دارد. رهنورد مريخ ۶ ابزار علمي دارد. رهنورد از چند قسمت مهم تشكيل شده است كه يكي از آنها باتري است. شب ها خاموش است و روزها براي شارژ شدن مجدداً روشن مي شود. با نور خورشيد شارژ مي شود اما از آنجايي كه در مريخ توفان وجود دارد، پس از مدتي روي صفحات خورشيد را خاك مي پوشاند. به همين دليل بعد از مدتي مثلاً سه ماه عمرش تمام مي شود.مسئله بعدي، مشكل فرود آمدن است. زيرا زمان فرود بسيار كوتاه است و فرصتي براي جبران اشتباه وجود ندارد. طي مسير فرصت كافي براي جبران اشتباه هست، اما در حين فرود آمدن زمان كوتاه است. از زماني كه به جو مريخ وارد مي شود، برنامه ها كاملاً زمان بندي شده است يعني زمان روشن كردن موشك كاهنده سرعت، باز شدن چتر و كيسه هاي هوا از قبل دقيقاً مشخص است. اتفاقاً يك ايراني ديگر به نام «دارا صباحي» هم هست كه در قسمت تشك هاي بادي فعاليت كرده و اسمش الان روي پلاك نيست.
- كمي در مورد نحوه كار اين تجهيزات علمي صحبت كنيد.
مريخ نورد تجهيزات متعددي دارد و مثل تجهيزات نوري، زير قرمز و ... دوربين نوري مشخص مي كند كه ما در چه طول موجي جست وجو مي كنيم. اين علائم نوري به سنسور وارد شده و پردازش مي شود. براي ساير دستگاه ها هم به همين ترتيب است يعني اطلاعات دريافت شده و پردازش مي شود.ممكن است قسمت جمع آوري اطلاعات متفاوت باشد اما قسمت الكترونيك آنها مشابه يكديگر است. فرودگر، ۲ دوربين عكاسي دارد كه از خود رهنورد هم مي تواند عكس تهيه كند. رهنورد هم دو دوربين دارد كه مي تواند عكس هاي سه بعدي تهيه كند.
يك دستگاه ميكروسكوپ دارد كه مي تواند عكس هاي دقيقي تهيه كند. در مجموع فكر مي كنم ده دوربين دارد. تمام اين دوربين ها را در دو مرتبه (يك بار پس از پرتاب و يك بار قبل از رسيدن به مريخ) امتحان كردند تا مطمئن شوند درست كار مي كند.
- اكثر دستگاه هايي را كه نام برديد حجيم هستند چه طور توانستند همه آنها را در يك دستگاه كوچك جاسازي كنند؟
تمام اين دستگاه ها منحصر به فرد است يعني همه آنها را براي اولين مرتبه ساخته اند. براي مثال دوربين ها شاتر ندارند تا از وزنش كاسته شود. همه آنها را مخصوصاً براي اين رهنورد ساخته اند.
- تخصص شما در كدام است؟
تخصص من در طراحي ديجيتال الكترونيك و سيستم است. كارم را با الكترونيك شروع كردم و بعد از كسب تجربه هاي فراوان به قسمت سيستم رفتم. دوربين ها سه قسمت دارند: يك قسمت جلويي كه نوري است، يك قسمت آنالوگ و يك قسمت ديجيتال هم دارد. تخصص من در طراحي ديجيتال است.
- ظاهراً اين رهنورد دو آنتن دارد.
بله دو آنتن دارد. يكي آنتن كوتاه برد براي تماس با مدارگرد، ديگري آنتن دوربرد براي تماس با زمين. براي اولين بار است كه يك كاوشگر بدون ارتباط با فضاپيماي مادر با زمين ارتباط برقرار مي كند.
- لطفاً در مورد دوربين كه تخصص شماست بيشتر توضيح دهيد.
همان طور كه گفتم دوربين قسمت هاي الكترونيك و نوري دارد. چند نفر روي قسمت نوري كار مي كردند، گروه ۱۵-۱۴ نفري ما هم روي قسمت الكترونيك كار مي كرد. كار ما تيمي است يعني وظايف تقسيم مي شود و يك نفر هم كار ما را كنترل مي كند.كار من در قسمت ديجيتال دوربين بود كه اطلاعات را از صفحه CCD جمع آوري مي كند. CCD مثل فيلم است. يعني نقش فيلم را در دوربين هاي عكاسي دارد. اطلاعات را از CCD مي گيرم و به كامپيوتر مي دهم. مرحله بعد اطلاعات به آنتن منتقل مي شود.
در مرحله بعد فرمان يا همان وظايف را به كامپيوتر مادر منتقل مي كند. اطلاعات را از كامپيوتر مادر دريافت مي كنيم تا بتوانيم آن فرمان ها يا وظايف را انجام دهيم.
- در مورد ساير فعاليت هاي خود كمي بيشتر صحبت كنيد.
فعاليت هاي خودم در قالب پروژه كاسيني را كه در سال ۲۰۰۴ به مقصد مي رسد، از سال ۹۴ شروع كردم و در سال ۹۷ نيز به اتمام رسيد، انجام ساير فعاليت ها تا پيش از پرتاب نيز دو سال طول كشيد و الان چهار سال اين سفينه در راه است.
- با اين حساب اگر سه سال بعد شما را ببينيم، در مورد چه پروژه اي با هم صحبت مي كنيم.
واقعاً نمي دانم در آن زمان روي چه موضوعي فعاليت مي كنم. اما حدود سه ماه است كه روي يك تلسكوپ كار مي كنم. كم كم عمر تلسكوپ هابل رو به پايان است و مسئولان تصميم گرفتند كه تلسكوپ ديگري بسازند كه جيمزوب نام دارد كه اين تلسكوپ نيز در JPL ساخته مي شود. من فعلاً فعاليت در ساخت يكي از تجهيزات جيمزوب را شروع كردم.
- وقتي كه در اخبار نتيجه دستاوردهاي فعاليت خودتان را مي بينيد چه احساسي داريد؟
واقعاً خيلي خوشحال مي شوم، زيرا دوست داشتم تجهيزاتي را كه من ساختم درست كار كند. فكرش را بكنيد، هر روز هشت ساعت تمام كار مي كرديم كه تا دو سال ادامه داشت. طي اين مدت طولاني ما تمام تلاش خود را فقط روي يك موضوع خاص متمركز كرده بوديم. بعد از آنكه ما فعاليت هاي خودمان را به اتمام رسانديم پروژه خود را تحويل داده و كار ديگري را شروع مي كنيم، اما از طرح قبلي هنوز بهره برداري نشده است. حال اگر سفينه در فضا گم شود يا درست كار نكند، آدم احساس مي كند نتايج تمام زحمت ها و فعاليت ها به هدر رفته و بي نتيجه مانده است. فكرش را بكنيد، هشت ساعت در روز، پنج روز در هفته به مدت دو سال كار كني، آن وقت فقط به تو بگويند فضاپيما گم شد.
- امكان دارد كه فضاپيما گم شود؟
زياد اتفاق مي افتد، وقتي مي گويم گم شد، منظورم اين است كه ديگر با آن نمي توانيم ارتباط برقرار كنيم و از سرنوشتش اطلاعي نداريم. بيگل هم همين طور شد. ديگر نمي توانيم با بيگل ارتباط برقرار كنيم.
- زماني كه فضاپيماي رهنورد به مريخ رسيد شما كجا بوديد؟
زماني كه به مريخ رسيد من ايران بودم، اما زمان پرتاب و دوباري كه فضاپيما در مسير رسيدن به مريخ آزمايش شد،من آمريكا بودم. اين فضاپيما را در طول مسير دو بار آزمايش كردند، يكبار پس از پرتاب از زمين و يكبار پيش از رسيدن به مريخ، تا از عملكرد صحيح آن مطمئن شوند. وقتي كه آزمايش كردند و ديدند كه درست كار مي كند، رئيس من با خوشحالي به اتاقم آمد و در حالي كه ذوق زده بود، گفت: «كار مي كند» من هم در جوابش گفتم: «چه توقعي داشتيد؟ امكان ندارد كه كار نكند.» پيش از آن هم هر وقت در مورد عملكرد آن از من مي پرسيدند، در جواب مي گفتم شما فضاپيما را به سلامت به مريخ ببريد، مطمئن باشيد كه تجهيزات من درست كار مي كند.
- يك فضاپيما يا رهنورد از قسمت هاي زياد و بسيار پيچيده اي تشكيل مي شود. چگونه بين بخش هاي مختلف آن (تجهيزات نوري، الكترونيك، مكانيكي و...) هماهنگي ايجاد مي كنند؟
براي درك درست اين موضوع بايد از بالا به پروژه نگاه كنيد. سيستم طراحي مي شود و بايد محصولي با اين مشخصات و ويژگي ها تحويل داده شود. مديريت نيز از بالا به پايين طوري چيده شده است كه هر كس مسئول كار خودش است و به مقام بالاتر گزارش كند. حال اگر بين بخش هاي مختلف ناهماهنگي وجود داشت، بايد سريعاً نسبتاً به رفع نقص اقدام كرد. يا طرح تجهيزات نوري را عوض مي كنند يا در بخش مكانيكي تجديدنظر مي شود. از اين دست مسايل بسيار است. مسئله اي كه اهميت زيادي نيز دارد، مسئله دما است. سرما و گرما كه روي مدارگرد يا فرودگر نصب مي شود كه در شرايط عادي درست كار مي كند، اما در آن شرايط دمايي ويژه ممكن است بازدهي مطلوبي نداشته باشد. مثلاً اختلاف درجه حرارت در شب و روز مريخ به ۱۰۰ يا ۱۲۰ درجه هم مي رسد. مثل مناطق كويري كه اختلاف دماي شب و روز زياد است.
- اختلاف زياد دماي شب و روز به چه عواملي بستگي دارد؟
يكي از دلايلش اين است كه از خاك تشكيل شده است. ديگري هم شايد به تركيب هاي تشكيل دهنده جو مريخ مربوط مي شود.
- پس مقاومت در مقابل تغييرات دما يكي از پارامترهاي مؤثر در طراحي اين تجهيزات است؟
بله. بسيار مهم است و به همين دليل از همان ابتدا، ضمن سفارش وسيله مورد نظر، يادآوري مي كنند كه اين دستگاه بايد در چه محدوده دمايي كار كند. پس از ساخت نيز هر كدام از اين دستگاه ها به طور جداگانه توسط مسئولين بخش مربوطه آزمايش مي شود. دستگاه هاي ساخته شده در درجه حرارت بالا يا نيتروژن مايع كه درجه حرارت پايين دارد، آزمايش مي شود. به دليل رعايت اين نكات ظريف است كه كار بسيار وقت گير و هزينه بر است. خود من هم تا زماني كه از نزديك شاهد اين مراحل نبودم، نمي توانستم وسعت كار را حدس بزنم.
- با توجه به اينكه به دليل پيچيدگي تجهيزات، اگر پروژه درست كار نكند و بعداً مشخص شود كه تقصير چه كسي بود، چه سرنوشتي در انتظار فرد است؟ آيا كارش را از دست مي دهد؟
من خودم تاكنون شاهد نبودم كه كسي به اين دليل كارش را از دست بدهد. نكته بسيار مهم در اين مورد آن است كه آنها به اين قضيه اين طور نگاه مي كنند كه چرا اين مشكل پيش آمد؟ در مرحله اول شخص را كنار مي گذارند. پرسش مهم اين است كه چرا نقصي كه در دستگاه وجود داشت، توسط مسئول بخش ديده نشد و اين دستگاه معيوب از زير دست مسئول رد شد؟ به عبارت ديگر به دنبال آن مي گردند كه عيب سيستم در كجا بود كه قسمت معيوب را مشاهده نكرده. پيدا كردن عيب سيستم از پيدا كردن فرد مقصر مهمتر است. اول دنبال عيب سيستم مي گردند تا براي دفعه هاي بعدي آماده باشند، در مرحله بعد به دنبال شخص مقصر مي گردند. دليلش نيز به اين مسئله مربوط مي شود كه آنها مي دانند كه بشر جايزالخطا است. هر كس بگويد كار من اشتباه نيست، مرتكب اشتباه ديگري شده است. در حقيقت مديريت و سيستم طوري طراحي مي شود كه جلوي اشتباه را مي گيرد.
- انتخاب اعضاي گروه چگونه انجام مي شود؟ چطور يك گروه پانصد نفري مي توانند با همديگر همكاري داشته باشند.
تقسيم كار از بالا صورت مي گيرد. اول مدير پروژه انتخاب مي شوند. بعد او تصميم مي گيرد كه اين پروژه به چه گروه هايي نياز دارد. در مرحله بعد مدير اين گروه ها انتخاب مي شوند. مدير گروه ها مسئولند كه افراد متخصص را انتخاب كنند. تقسيم كار نيز براساس تخصص صورت مي گيرد. هر كسي در بخشي كه واقعاً توانايي انجام كار را دارد فعاليت مي كند. در بسياري موارد براي انتخاب يك متخصص لازم مي شود كه با او مصاحبه كنند. از او مي پرسند طي پنج سال گذشته چه فعاليت هايي داشتي؟ با سرپرست بخشي كه او در آنجا كار مي كرد تماس مي گيرند تا ازعملكرد او مطمئن شوند. براي خود من نيز بارها اتفاق افتاده است. يعني هر وقت كه خواستم پروژه جديدي را شروع كنم، از مسئول بخش من مي پرسيدند كار پرويز فاتحي در اين قسمت چطور بود؟
- از خاطرات خودتان در زمينه كار در آمريكا بگوييد.
من در آمريكا روي پروژه جعبه سياه هواپيما كار مي كردم. از ايران سرهنگي زنگ زد كه به او گفتند بايد با «فاتح» صحبت كند. سرهنگ فكر كرد عرب هستم و شروع كرد انگليسي صحبت كردن، كه به او گفتم فارسي بگو. تعجب كرد كه ايراني هستم. بعد گفت چرا نمي آيي ايران؟ گفتم مشكلي نيست فقط شما مسئله سربازي را حل كنيد، من مي آيم ايران. گفتند نه! سربازي را بايد حتماً بروي!
- در مورد جعبه سياه بيشتر توضيح بدهيد.
جعبه سياه، داراي نوار ضبط است كه از جنس آلومينيم است، كه داخل محفظه آهني ضخيمي قرار مي گيرد. كامپيوتر اطلاعات را از قسمت هاي مختلف جمع آوري مي كند كه به اين جعبه سياه وارد مي شود. جعبه سياه توانايي ضبط ۲۴ ساعت اطلاعات را دارد يك فرستنده هم دارد كه پس از سقوط سيگنال مي فرستد كه به اين وسيله جعبه سياه را پيدا مي كنند من وقتي كه در شركت تله داين كار مي كردم (قبل از رفتن به JPL) در قسمت طراحي و ساخت جعبه سياه هواپيماهاي مسافربري كار مي كردم.
- مجلات علمي هم مي خوانيد؟
راستش را بخواهيد در محل كار، مجلات زيادي به دست ما مي رسد. من فقط وقتش را دارم كه آنها را ورق بزنم و اگر چيزي را كه به تخصص من مربوط باشد، مطالعه كنم.
- در JPL دوره هاي آموزشي هم داريد؟
بله. آموزش هم داريم. مهمترين نكته در JPL ميدان بازي است كه در اختيار ما قرار دارد. اگر به امكانات يا تجهيزاتي نياز داشته باشم كه به تخصص من مربوط باشد، حتماً در اختيار من قرار مي گيرد. براي مثال من مدتي پيش يك دوره كلاس سه ماهه طراحي ديجيتال رفتم. به همين دليل است كه مي گويم از بيرون بر ما محدوديتي اعمال نمي شود بلكه محدوديت من خودم هستم.
منبع : روزنامه شرق