اخبار سایر خبرها مهمترین عناوین خبری در سال 1385


مهمترین عناوین خبری در سال 1385

تحليل و بررسي علمي ماه گرفتگي كامل و خورشيد گرفتگي جزيي اسفند ماه 1385 در ايران

مقدمه:

گرفت‌هاي ماه و خورشيد از بدو تمدن بشري هميشه زيبا و جذاب به شمار نيامده است و چون اين پديده با اوضاع طبيعي اين دو جرم مهم آسمان زمين منافات داشته، لذا آن را شوم مي‌پنداشتند. ولي اكنون اين پديده فرصت زيبايي است تا انسان‌ها را با اين طبيعت فرموش شده آشتي دهد.

نوشتن پيش‌گزارش كار مرسومي است كه در جامعة نجوم آماتوري براي رد و بدل كردن يك‌سري اطلاعات پيش‌رصدي ارزشمند انجام مي‌شود. در گرفت‌هاي ماه و خورشيد نيز وضعيت به همين منوال است و اگر دقت كنيد بولتن‌هاي مفصلي در دنيا براي آن تهيه مي‌شود.حال تصميم داريم تا در اين پيش‌گزارش اطلاعات جامعي را از دو پديدة جذاب كسوف و خسوف كه در اسفند ماه 1385 در پيش داريم، در اختيار علاقه‌مندان به اين پديده‌هاي طبيعي قرار دهيم. اميد است تا مورد پسند علاقه‌مندان قرار گيرد.

 

كسوف و خسوف چگونه رخ مي‌دهد؟

همان‌طور كه مي‌دانيد اجسام اطراف ما دو حالت دارند. يا منير هستنيد و از خود نور ساطح مي‌كنند و يا غيرمنير هستند و نور اجسام منير اطراف خود را منعكس مي‌كنند و از طريق نور آن‌ها سايه توليد مي‌كنند. در فضاي منظومة شمسي، خورشيد پرتو افشاني مي‌كند و اجسام كدري مانند ماه و زمين نور آن را باز تابش مي‌كنند و در خلاف جهت تابش آن سايه نيز توليد مي‌كنند. زمين در مداري بيضي شكل به دور خورشيد مي‌گردد كه از ديد ناظرين بر روي سطح آن به نظر خورشيد در حال چرخش است؛ اين مدار در اصطلاح دايرة‌البروج (دايره انقلاب خورشيدي) نام دارد. ماه نيز در مداري بيضي شكل به دور زمين مي‌گردد. حال در اين صورت اگر ماه از فضاي بين خورشيد و زمين عبور كند سايه ماه بر زمين مي‌افتد و كسوف روي مي‌دهد و اگر زمين در بين ماه و خورشيد قرار گيرد سايه زمين بر ماه مي‌افتد و شاهد يك خسوف خواهيم بود. اما فاصلة زمين از خورشيد آن‌قدر كم است كه ما ابعاد خورشيد را مي‌توانيم تشخيص دهيم. لذا علاوه بر سايه، نيم‌سايه نيز در اطراف ماه و زمين به‌وجود مي‌آيد.

 

  چرا در هر ماه شاهد گرفت نيستيم؟

صفحة مداري ماه و زمين منطبق بر هم نيستند و به اندازه‌ي 2/5 درجه با يكديگر فاصله دارند. پس اين دو صفحه در  دو نقطه همديگر را قطع مي‌كنند كه در اصطلاح به گره‌هاي صعودي (زماني كه ماه در حال رفتن از جنوب دايرة‌البروج به شمال آن است) و نزولي (زماني كه ماه در حال رفتن از شمال دايرة‌البروج به جنوب آن است) مشهورند. در واقع اگر يكي از گره‌ها در ميان زمين و خورشيد و ماه نيز همزمان در پايان ماه قمري باشد، شاهد يك كسوف خواهيم بود. و همزمان اگر ماه در حالت بدر باشد در گرة مقابل شاهد يك خسوف خواهيم بود. قطر زاويه‌اي ماه و خورشيد در آسمان 5/0 درجه قوسي است و حال اگر صفحة مداري ماه بر صفحة مداري زمين منطبق بود يا زاويه‌اي كمتر از نيم‌درجه داشت، آنگاه ما هر ماه شاهد يك خسوف در وسط و يك كسوف در پايان ماه قمري بوديم.

 ولي اين گره‌ها به دليل حركت زمين به دور خورشيد جاي ثابتي در آسمان ندارند. در واقع ماه زماني‌كه در مدت 21222/27 (ماه گره‌اي) يك دور كامل به گرد مدار خود مي‌چرخد، در اين مدت خورشيد در آسمان زمين تقريباً به اندازه‌ي 30 درجه جابه‌جا شده است و ماه ناچار است كه دو روز ديگر وقت صرف كند تا به خورشيد برسد كه اين مدت به طور متوسط برابر 53056/29 (ماه هلالي) است. با توجه به اين مسأله، گره‌هاي ماه از ديد ناظرين بر روي زمين حركت قهقرايي (پس‌رونده) پيدا مي‌كنند و اين گره‌ها هر ماه حدود 30 درجه در آسمان به سمت غرب حركت مي‌كنند. به وضوح مشخص است كه در عرض گذشت شش ماه گره‌ها دوباره در امتداد زمين و خورشيد قرار مي‌گيرند و تنها كافي است كه ماه در نزديگي يكي از گره‌ها باشد تا حداقل يك كسوف و يك خسوف را شاهد باشيم.

  

 اين نظم در رخ دادن گرفتگي باعث به وجود‌آمدن دوره‌هاي منظمي در تكرار گرفتها مي‌شود. اين دوره‌ها ممكن است كوتاه و يا طولاني باشد. دوره‌هاي كوتاه مدت عبارتند از 1- دورة رشته‌اي و 2- دورة 47 ماه قمري. و دوره‌هاي بلند مدت عبارتند از: 1- دورة ساروس (Saros) و 2- دورة اينكس (Inex). اين دوره‌ها از نظم كوتاه و طولاني حاصل از حركت گره‌ها ايجاد مي‌شود. حال بهتر است كه با تعدادي از اين دوره‌ها آشنا شويم.

دوره‌ي كوتاه مدت رشته‌اي

اين دوره را در واقع زير مجموعة دروه‌هاي ساروس و اينكس مي‌نامند. اين مجموعه نظمي جالب دارد كه هر شش ماه قمري تكرار مي شود. در واقع اين مجموعه كوتاه‌ترين دوره را براي تكرار گرفتگي بيان مي‌كند. (5 Inex-8 Saros=6)

روز 8794365/176=5/6×212221/27

روز 183534/177=6×530589/29

روز 304/0= 8794365/176- 183534/177

درجه 022/4=212/27÷360×304/0

براي مثال در خورشيد‌گرفتگي هر رشته‌ي اين مجموعه با يك كسوف جزئي در يكي از قطبين زمين آغاز مي‌شود و كسوف بعدي در گرة مخالف و در سوي ديگر قطبين زمين كار را ادامه مي‌دهد و هر يك از اين دو گره رفته رفته به استوا نزديكتر شده و پس از عبور از استوا در سوي مخالف قطبين زمين به پايان مي‌رسد. چون در هر گرفت، گره به مقدار 022/4 درجه به سمت شرق حركت مي‌كند پس ديري نمي‌پايد كه با حدود 8 تا 9 گرفت، رشته به سرعت تمام مي‌شود و چون حركت گره جلورونده است پس نزديك به اتمام يا بعد از اتمام رشته، دورة بعدي يك ماه زودتر آغاز مي‌شود كه در تقويم قمري به طور واضح مشهود است. در اين جابه‌جايي رشته، ممكن است باعث شود كه در عرض يك ماه دو گرفت داشته باشيم و در واقع چون جايه‌جايي شش ماه بعد در گره مخالف رخ مي‌دهد پس ممكن است در يك سال قمري چهار كسوف يا خسوف رخ دهد. در هر رشته، معمولاَ ابتدا با چند كسوف غير مركزي (جزئي و نيمسايه‌اي) آغاز مي‌شود و سپس رشته به طرف كسوف‌هاي مركزي (كلي و حلقوي) پيش مي‌رود و سپس رشته با چند كسوف غير مركزي پايان مي‌يابد. حتي اگر در آغاز و پايان رشته شاهد كسوف مركزي باشيم آن كسوف در قطبين زمين رخ مي‌دهد. در جدول زير حركت رشته‌اي را در دوره‌هاي ساروسي مشاهده مي‌كنيد.

ساروس‌هاي پير در بالا، ساروس‌هاي ميان‌سال در وسط و ساروس‌هاي جوان در پايين جدول قرار دارند. جال‌است بدانيد كه با گذشت 5 رشته يك دورة ساروس تكرار مي‌شود.

  

دوره‌ي بلند‌مدت ساروس: در دوره‌ي ساروس بعد از سپري شدن 223 ماه قمري و 242 ماه گره‌اي، گره‌ي صعودي و نزولي تقريباً در مكان سابق خود در فضا قرار مي‌گيرند.

روز 357/6585=242×212221/27

روز 321/6585=223×530589/29

روز 036/0= 322/6585- 357/6585

درجه 478/0=212/27÷360×035/0

در واقع در يك دوره‌ي ساروسي كه 03/18 سال شمسي (تقريباً 18 سال و 10 يا 11 روز و 8 ساعت) طول مي‌كشد، خط گره به دليل پيشي گرفتن ماه گره‌اي از ماه هلالي با اختلاف 478/0 درجه به سمت شرق جابه‌جا مي‌شود و با اختلاف 8 ساعت، باعث جابه‌جايي 120 درجه‌اي مسير گرفت به سمت غرب بر روي زمين مي‌شود. در يك دوره‌ي ساروسي مربوط به كسوف، اگر ماه در گره‌ي صعودي باشد كسوف از قطب جنوب زمين با چند كسوف جزئي كار خود را آغاز مي‌كند و بعد از گذشت 69 تا 83 گرفت در قطب شمال زمين كار خود را به پايان مي‌رساند و متعاقباً در گره‌ي نزولي برعكس اين حالت رخ مي‌دهد و با اين حساب هر دوره ساروسي تقريباً عمري بين 1200 تا 1500 سال دارد. براي نمونه در تصوير زير دوره‌ي ساروس 139 (كسوف 09 فروردين 1385 از اين چرخه است) را مشاهد مي‌كنيد كه گرفت‌هاي مركزي آن، چگونه طي 1262سال كره‌ي خاكي ما را در مي‌نوردد.

 

دوره‌ي بلند‌مدت اينكس: اين دوره در قبال دوره‌ي ساروس از شهرت بسيار پايين اما از دقت بيشتري برخوردار است و توسط «ون دنبرگ» كشف شده است و برتري آن اين است كه هر دو گره‌ي صعودي و نزولي را پوشش مي‌دهد. اين دوره بعد از سپري شدن 358 ماه قمري و 5/388 ماه گره‌اي يكي در ميان در دو گره‌ي متفاوت روي مي‌دهد.

روز 948/10571=5/388×212221/27

روز 951/10571=358×530589/29

روز 003/0= 948/10571- 951/10571

درجه 040/0=212/27÷360×003/0

در واقع بر عكس دوره‌ي ساروس هر كسوف در اين رشته به اندازه‌ي 040/0 به سمت شرق جابه‌جا مي‌شود (حالت پيش‌رونده). اين مقدار برابر 945/28 سال شمسي (28 سال و 344 روز و تقريباً 23 ساعت) است. در يك دوره‌ي اينكس كسوف‌ها دقيقاً يكي در ميان در دو قطب مخالف زمين تكرار مي‌شوند. در واقع اين مجموعه از ابتدا از قطبين زمين با حدود 140 كسوف جزئي آغاز مي‌شود و پس از حركت به سمت استوا و مركزي شدن كسوف، در حدود 250 كسوف به سمت استوا روي مي‌دهد و پس از آن، مجموعه با 250 كسوف مركزي ديگر دوباره به سمت قطبين بر مي‌گردد و سپس دوباره به سمت استوا تغيير مسير داده و با 140 كسوف جزئي به پايان مي‌رسد. به دليل حركت بسيار آهستة گره‌هاي اين چرخه (040/0 درجه) در هر دوره، تناوب فوق به قدري وسيع است كه مي‌تواند بسياري از دوره‌هاي ساروسي را در خود جاي دهد. در مجموع دوره‌ي اينكس مي‌تواند حاوي 780 كسوف باشد كه عمري بالغ بر 23 هزار سال خواهد داشت! در جدول زير كه توسط «ون دنبرگ» تهيه شده در ستون‌هاي عمودي دوره‌هاي ساروس و در ستون‌هاي افقي دوره‌هاي اينكس قرار دارد. با دو خط وصل شده نيز مي‌توانيد دورة رشته‌اي را در اين جدول بيابيد.

  

 «ون دنبرگ» در تحقيقات خود متوجه شد كه به طور متوسط ابتداي هر دوره‌ي اينكس (هر 29 سال يك‌بار) يك ساروس جديد شكل مي‌گيرد.

 

دورة رشته‌اي در گرفت‌هاي ماه به چه شکل است؟

در يك دوره‌ي رشته‌اي، نظم حاصل از روي‌داد خسوف در هر 6 ماه قمري ملاك قرار مي‌گيرد. در اين دوره به دليل حركت قهقرايي (بازگشتي) گره‌هاي ماه بر روي دايرة‌ابروج كه دليل آن فاصله‌ي به وجود آمده در ماه گره‌اي و ماه قمري كه معادل 30 درجه در هر ماه است، شرايط روي‌داد خسوف هر شش ماه فراهم مي‌شود.  لذا هر شش ماه بايد انتظار روي‌داد يك خسوف را داشته باشيم. ولي اين چرخش دقيق نيست و در هر دوره، گره‌‌هاي صعودي و نزولي بر روي نيمسايه و سايه‌ي زمين حركتي پيش‌رونده دارند. يك رشته زماني آغاز مي‌شود كه گره‌ي ماه  در ابتداي رشته باشد و معمولاً آغاز رشته اغلب  با يك خسوف نيمسايه‌اي و در مواردي با خسوف جزئي است. سپس هر دو گره وارد مراحل مركزي خسوف مي‌شوند و در مركز رشته فقط خسوف كلي رخ مي‌دهد. در ادامه، گره‌ها به سمت خارج سايه پيش‌روي مي‌كنند تا جايي كه با رخ‌دادن چند خسوف ديگر كه اكثر آن‌ها جزئي و نيمسايه‌اي هستند رشته پايان مي‌يابد و دو گره ماه قبل وارد ميدان مي‌شوند و رشته‌ي جديد كار خود را آغاز مي‌كند. در واقع دليل عقب‌گرد خسوف‌ها در تقويم قمري را به همين علت شاهد هستيم. با اين حساب در يك رشته‌ي‌ ماه‌گرفتگي، حداقل 8 و حداكثر 9 خسوف رخ مي‌دهد.

 علي‌رغم تصور ما در خسوف نيز مانند كسوف طي يكسال شاهد حداقل 2 و حداكثر 5 خسوف هستيم. آخرين باري كه 5 خسوف در يكسال روي داده است به سال 1879 ميلادي باز مي‌گردد و در اين سال 4 خسوف نيمسايه‌اي به همراه يك خسوف جزئي مهمان آسمان شب بوده است. چنين اتفاقي تا قرن بيست و دوم و سال 2132 ميلادي تكرار نخواهد شد. آخرين باري كه 4 خسوف رخ داده است به سال 1991 ميلادي باز مي‌گردد و تا سال 2020 ميلادي نيز شاهد چنين رويدادي نخواهيم بود.

در جدول رشته‌اي، مركز رشته با رنگ زرد مشخص شده است. در مركز رشته همواره خسوف كلي روي مي‌دهد و نكتة قابل توجه در خسوف‌هاي بلند مدت، فرد بودن رشته است. مانند خسوف 26 تير 1379 كه طولاني‌ترين خسوف كلي قرن گذشته را به خود اختصاص داد. اگر رشته زوج باشد معمولاً يكي از خسوف‌هاي دو رديف، بيشترين مدت خسوف كلي را در رشته به خود اختصاص مي‌دهد.

  

دورة ساروسي در گرفت‌هاي ماه چگونه رخ مي‌دهد؟

در بررسي دورهاي حاضر ساروس در خسوف به اين نتيجه مي‌رسيم كه چرخه با حداقل 7 و حداكثر 24 خسوف نيمسايه‌اي آغاز مي‌شود. اگر قطر نيمسايه به حدي باشد كه ماه بتواند به‌طور كامل درون آن قرار گيرد آن‌گاه در نوع نادرتر خسوف نيمسايه‌اي، ماه به‌طور كامل وارد نيمسايه مي‌شود. سپس ماه در چرخه‌ي ساروسي رفته رفته به سمت سايه پيش روي مي‌كند و تا زماني كه ماه به‌طور كامل وارد سايه نشده، حداقل 6 و حداكثر 23 خسوف جزئي رخ مي‌دهد تا خسوف‌هاي كلي آغاز شود. سپس ماه درون سايه قرار مي‌گيرد و بسته به قطر سايه و ميزان حركت گره‌ها در هر دوره‌ي ساروسي، حداقل 11 و حداكثر 29 عدد خسوف كلي رخ مي‌دهد. سپس چرخه به سمت خسوف جزئي و خسوف نيمسايه‌اي پيش مي‌رود و پايان مي‌يابد. تعداد خسوف در يك چرخه‌ي ساروسي بين 71 تا 84 عدد است و عمر چرخه نيز بين حداقل 11/1262 سال و حداكثر 5/1496سال به طول مي‌انجامد. اما به راستي كداميك از انواع خسوف‌ها نادرتر رخ مي‌دهد. در بررسي انجام شده بر روي 5 هزار سال ماه گرفتگي به اين نتيجه مي‌رسيم كه علي‌رغم تصورات ما خسوف كلي با 87/28 درصد كمترين رخداد و خسوف نيمسايه‌اي با 59/36 درصد بيشترين رخداد را به خود اختصاص مي‌دهد. اين تفاوت‌ها چشمگير نيست و طي قرن‌هاي مختلف، سهم هر يك از خسوف‌ها اعم از نيمسايه‌اي، جزئي و كلي با يكديگر متفاوت است. در هر قرن نيز به‌طور متوسط 78/238 خسوف رخ مي‌دهد. در قرن حاظر اين مقدار 230 عدد (87 نيمسايه‌اي، 58 جزئي و 85 كلي) است كه از حد ميانگين پايين‌تر است.

 

چند نوع كسوف روي مي‌دهد؟

گرفت در ساير سيارات منظومة شمسي كه اقماري در اختيار دارند همواره رخ مي‌دهد. ولي يا آن‌قدر قرص قمر از خورشيد كوچكتر است كه نمي‌تواند آن را بپوشاند و يا آن‌قدر بزرگ است كه علاوه بر خورشيد، جو آن را نيز بپوشانند. اما بر روي زمين همه چيز از يك تصادف جالب و نادر آغاز مي‌شود. خورشيد در حدود 400 برابر از ماه بزرگتر است و در عين حال 400 برابر از ماه به زمين دورتر. پس از ديد ناظرين زميني قطر ظاهري ماه و خورشيد در آسمان هم اندازه به‌نظر مي‌رسد.

اما اين پايان كار نيست. چون ماه و زمين در مداري بيضي شكل به گرد خورشيد مي‌گردند و تغيير اين فواصل باعث افزايش و كاهش قطر ظاهري ماه و خورشيد در آسمان زمين مي‌گردند. به جدول زير دقت كنيد.اما اين پايان كار نيست. چون ماه و زمين در مداري بيضي شكل به گرد خورشيد مي‌گردند و تغيير اين فواصل باعث افزايش و كاهش قطر ظاهري ماه و خورشيد در آسمان زمين مي‌گردند. به جدول زير دقت كنيد. 

نسبت قرص خورشيد به ماه 691/400= (قطر ماه) 3474× (قطر خورشيد) 1392000
اندازه
اوج فاصله‌ي ماه از زمين
اندازه
متوسط فاصله‌ي ماه از زمين
اندازه
حضيض فاصله‌ي ماه از زمين
فاصله‌ي زمين از خورشيد
ماه
446/361
406700
414/382
384400
189/402
365500
147000000
دي
593/367
918/388
029/409
149000000
فروردين- مهر
740/373
421/395
869/415
152000000
تير
 

تير

همان‌طور كه ملاحظه مي‌كنيد در فواصل مختلفي كه ماه از زمين و زمين از خورشيد دارد، حالات متفاوتي روي مي‌دهد. اگر قطر ماه و خورشيد با يكديگر برابر يا قطر ماه بزرگتر باشد در اين صورت كسوف كلي رخ مي‌دهد. همان‌طور كه در جدول بالا مي‌بينيد بهترين زمان براي ديدن كسوف كلي زماني است كه ماه  و زمين هر دو در حضيض فاصله‌ي خود قرار داشته باشند. آنگاه كافي است تا كسوف از ناحيه استوا عبور كند تا شاهد 07 دقيقه و 31 ثانيه كسوف كلي باشيم. در كسوف كلي محيط پيرامون ما تاريك مي‌شود و گويي شب فرا رسيده است. خورشيد فروزان كاملاً تاريك شده و تاج خورشيد كه در نور مرئي خورشيد ديده نمي‌شود بر گرد آن پديدار مي‌گردد. ثانيه‌هايي قبل و بعد از كسوف نيز دانه‌هاي بيلي كه حاصل تابش خورشيد از پشت دهانه‌ها و كوه‌هاي ناهموار ماه است پديدار مي‌گردند و منظره‌اي به يادماندني به جا مي‌گذارند.

 

اگر قرص ماه از خورشيد كوچكتر باشد ديگر نمي‌تواند آن را بپوشاند و ناچار است سطح خورشيد را طي طريق (ترانزيت) كند كه در بهترين حالت حلقه‌اي از خورشيد بر گرد ماه مي‌ماند. به اين شكل از كسوف، حلقوي گويند. اگر زمين در حضيض و ماه در اوج مداري خود باشند، آنگاه حلقه‌ي بسيار كلفتي از خورشيد تشكيل مي‌شود. در اين صورت كسوف حلقوي با بيشينه‌اي معادل 12 دقيقه و 30 ثانيه اتفاق مي‌افتد. در كسوف حلقوي بروز هلال نادر خورشيد از زيبايي‌هاي آن محسوب مي‌شود.

 

حال اگر قطر ماه و خورشيد خيلي نزديك به هم باشد آن‌گاه اين انحناي زمين است كه با دور‌شدن و نزديك شدن سايه ماه به زمين باعث ايجاد يك كسوف مخلوط كلي- حلقوي مي‌شود. در اين حالت در ابتدا و انتهاي مسير، ماه نمي‌تواند قرص خورشيد را بپوشاند و شاهد كسوف حلقوي خواهيم بود. ولي در وسط مسير قطر ماه كمي بزرگتر شده و ثانيه‌هايي خورشيد را در پس خود پنهان مي‌كند. در مسير حلقوي، به دليل هم‌اندازه بودن سطح ماه و خورشيد دانه‌هاي بيلي به وفور ديده مي‌شود. در مسير كلي نيز به دليل كوچك بودن مخروط سايه، هوا بسيار روشنتر از كسوف‌هاي كلي ديگر است و ممكن است به دليل هم اندازه بودن سطح ماه و خورشيد شاهد پديده‌ي نادر دو حلقه‌ي الماس باشيم.

 

 در واقع كسوف كلي حلقوي در يك چرخه‌ي ساروسي باعث تغيير نوع كسوف در ادامه‌ي دوره مي‌شود كه بسته به نوع چرخه كه فاصلة ماه از زمين در حال كاهش باشد و يا افزايش از حلقوي به كلي و از كلي به حلقوي تغيير مي‌يابد.نوع چهارم كسوف‌ها جزئي است. كسوف جزئي در حالتي رخ مي‌دهد كه مخروط سايه در فضا قرار دارد و تنها نيمسايه است كه به زمين مي‌رسد. در اين حالت تمام مناطق واقع در مسير كسوف شاهد يك كسوف جزئي هستند و هر چه زمين به مخروط سايه معلق در فضا نزديك‌تر باشند، درصد پوشيدگي بيشتري از ماه (كه در قطبين زمين قرار دارد) را شاهد خواهيم بود. البته نيمسايه ماه در هر سه كسوف قبلي كه توضيح داده شد نيز وجود دارد و باعث كسوف جزئي مي‌شود و مناطقي كه در مخروط سايه قرار ندارند كسوف را به صورت جزئي خواهند ديد.

  

چند نوع خسوف روي مي‌دهد؟

همان‌طور كه در قسمت‌هاي قبل ذكر شد، پديده‌ي خسوف يا ماه گرفتگي زماني رخ مي‌دهد كه ماه از نيمسايه يا سايه‌ي زمين عبور كند. در اين حالت بسته به نوع عبور ماه سه نوع خسوف رخ مي‌دهد. اگر قسمت يا تمام ماه وارد نيمسايه زمين شود، خسوف نيمسايه‌اي روي مي‌دهد كه در اين حالت تنها از درخشندگي ماه مقداري كاسته مي‌شود. غلظت نيمسايه از خارج به داخل افزايش مي‌يابد، لذا هر چه ماه بيشتر وارد نيمسايه شود، مقدار كاسته‌شدن نور ماه (مانند خسوف 24 اسفند 1384) بارزتر خواهد بود.

 

نوع ديگر خسوف، به شكل جزئي روي مي‌دهد. در خسوف جزئي، ماه ابتدا وارد نيمسايه شده، ولي قسمتي از ماه وارد سايه‌ي زمين مي‌شود. در خسوف جزئي ماه بيشتر از ساير مواقع در لبه‌هاي سايه‌ي زمين حركت مي‌كند و فرصت بيشتري را براي بررسي مقدار غلظت جو زمين بر روي ماه فراهم مي‌آورد.

 

نوع آخر خسوف به صورت كلي روي مي‌دهد. در اين حالت تمام قرص ماه پس از ورود به نيمسايه به سايه نيز وارد مي‌شود. به علت وجود جو در اطراف زمين، انكسار نور قرمز خورشيد  در جو زمين در امواج بلند به سطح ماه مي‌رسد و باعث روشن‌ و قرمز بودن ماه در حين خسوف كلي مي‌شود. ولي ماه در حين چند گرفت كلي رنگ مشابهي ندارد و عواملي همچون ميزان غبار موجود در جو و نحوه‌ي عبور ماه از درون سايه و همچنين قرار‌گيري ماه در اوج و حضيض باعث تيره‌تر يا روشن‌تر شدن ماه در حين گرفت كلي مي‌شود.

 

 پيش به سوي رصد گرفت‌هاي اسفند 1385

اگر نظري به آن‌چه گذشته اندازيم، خواهيد ديد كه طي يك‌سال و نيم گذشته در اتفاقي نادر، اكثر گرفت‌هاي ماه و خورشيد در ايران قابل مشاهد بوده است.

 اكنون در آخرين روزهاي سال 1385 دو گرفت از اين مجموعة زيبا كه مشاهد مي‌كنيد باقي مانده است كه قصد داريم تا به بررسي اهميت و بررسي آن بپردازيم.

بررسي خسوف كلي12-13 اسفند 1385

براي پي‌بردن به اهميت خسوف فوق لازم است تا با خسوف‌هاي آينده در ايران مقداري آشنا شويم.

 

اين جدول 21 سال خسوف را از سال 1380 تا 1400 نشان مي‌دهد. خسوف‌هايي كه تمام مراحل آن از ايران ديده خواهد شد با رنگ سبز مشخص شده است. اما ممكن است قسمتي از مراحل خسوف كلي (رنگ نيلي)، خسوف جزئي (رنگ قرمز) و خسوف نيمسايه‌اي (رنگ زرد) را از ايران شاهد باشيم. و در آخر خسوف‌هايي را مشاهد مي‌كنيد كه هيچ‌كدام از مراحل خسوف در ايران قابل رويت نيست (رنگ سفيد).

همان‌طور كه در اين جدول ملاحظه مي‌كنيد، آخرين خسوف كلي كه در ايران تمام مراحل آن ديده شده به 15 ارديبهشت 1383 باز مي‌گردد. حال با گذشت 1033 روز بار ديگر فرصتي پيش مي‌آيد تا بار ديگر به تماشاي تمام مراحل خسوف كلي در ايران بنشينيم. اين مسأله در كنار رصد انواع خسوف طي يكسال گذشته جلوة زيبايي به رصد آن مي‌بخشد. اين در صورتي است كه در يك انتظار طولاني بايد تا 25 خرداد 1390 صبر كنيم تا شاهد يك خسوف جذاب و البته با گرفت كلي طولاني باشيم كه تمام مراحل آن از ايران ديده شود. حتي بعد از سال 1390 بايد انتظار طولاني‌تري را تا سال 1397 براي رصد خسوف كلي ديگري باشيم! پس ملاحظه مي‌كنيد كه رصد خسوف فوق بسيار حائز اهميت است.

اهميت ديگر اين خسوف طولانيبودن كل گرفت است. بعد از خسوف بسيار طولاني 26 تير 1379 اين خسوف از معدود خسوف‌هايي خواهد بود كه مجموع تمام مراحل ورود و خروج ماه به نيمسايه و سايه بيش از 6 ساعت مي‌رسد.

خسوف 12-13 اسفند 1385 عضو ساروس 123 است. اين ساروس از حالت ميانسالي خود گذشته و با سه خسوف كلي ديگر، خسوف‌هاي جزئي آغاز مي‌شود. يعني طي 3 دروة ساروسي ديگر، دائماً از ميزان مدت زمان گرفت كلي كم مي‌شود و ماه رفته رفته به شمال سايه زمين نزديك مي‌شود تا ديگر شاهد خسوف جزئي در اين دوره باشيم. خسوف قبلي اين دوره در تاريخ 20 فوريه 1989 رخ داد كه آن خسوف با طلوع ماه بعد از شروع خسوف جزئي در تمام ايران ديده شده است. جدول زير اطلاعات جامع‌تري از اين دورة ساروسي و همچنين اطلاعات عمومي خسوف فوق را به شما نشان مي‌دهد.

   

  منبع :

  نويسنده  : علي ابراهيمي سراجي

 

 

کاوشگر فضايی اروپايی "روزتا" به سوی مشتری

کاوشگر فضايی اروپايی "روزتا"، طبق پيش بينی های محاسبه شده قبلی،توانست با استفاده از نيروی جاذبه مريخ مسير حرکت خود را به سوی دنباله دار "چوريموف - گراسيمنکو"، در نزديکی مشتری، تغيير دهد.

 

 قرار است اين کاوشگر فضايی اروپايی در سال 2014 وارد مدار اين  دنباله دار شود و سپس برای جمع آوری اطلاعات بر روی آن فرود آيد.در حال حاضر اين امکان فنی وجود ندارد که دانشمندان بتوانند مستقيما به اين  دنباله دار دور دست، کاوشگر ارسال کنند. بنابراين، اين فضا پيما بدون سرنشين بايد از قوه جاذبه مريخ و کره زمين برای قرار گرفتن در مسيری درست و همچنين تنظيم سرعت و شتاب خود استفاده کند.اين اولين و تنها دفعه ای بوده که "روزتا" از کنار مريخ عبور کرده است.در پانزده دقيقه ای که مانور تغيير مسير اين کاوشگر در کنار مريخ صورت می گرفت، ارتباط راديويی اش با مرکز فضايی "دارمشتاد" آلمان قطع شد.

 

برقراری مجدد ارتباط راديويی با کاوشگر فضايی روزتا؛ باعث خوشحالی حاضران در اين مرکز شد. مدير برنامه ارسال کاوشگر گفت اين مانور "برای ماموريت فضايی روزتا حياتی بوده است."اين فضا پيما بدون سرنشين در حالی که به سوی  دنباله دار (در نزديکی مشتری) سرعت می گيرد؛ دو بار از کنار کره زمين عبور خواهد کرد.دانشمندان اميدوارند که فضا پيما پيشرفته روزتا بتواند در جريان کاوشگری های خود در اين  دنباله دار، به حل رازهای منظومه شمسی و چگونگی تکامل آن کمک کند.

 

   منبع : BBC news

 

 

طراحی موتور های کم مصرف برای فضاپیما ها

پژوهشگران دانشگاه Georgia Tech موتور های جدیدی را طراحی کردند که 40 درصد مصرف سوخت فضا پیما ها را کاهش می دهد

 قرار دادن فضا پیماها در مدار کار کار بسیار مشکلی است که یکی از مهمترین این مشکلات هزینه های بسیار سنگین آن می باشد و کم کردن هر کیلوگرم از وزن سفینه های فضایی ، مبلغ بسیار چشم گیری را از هزینه های سازمان های فضایی کم می کند ، زیرا این کار باعث کم شدن سوخت مصرفی این سفینه ها می شود . (تصویر بزرگتر)

 

به تازگی گروهی از محققان و پژوهشگران دانشگاه Georgia Tech موتوری را طراحی کرده اند که استفاده از آن باعث کاهش 40 درصدی مصرف سوخت در فضاپیما ها میشود . کارکرد این موتور بسیار شبیه به موتور هایی یونی استفاده شده در فضاپیماهایی Deep Space 1 (ناسا) و SMART-1 (اسا) است .

 

در این موتور انرژی خورشیدی باعث ایجاد یک میدان الکتریکی می شود که این میدان یون ها را با سرعت بسیار زیادی به بیرون پرتاب می کند . این کار نیروی زیادی تولید نمی کند اما فعالیت این موتور در طول هفته ها و یا ماه ها میتواند با ایجاد شتاب ، سرعت فضاپیما را به میزان بسیار زیادی بالا ببرد .

 این کار باعث می شود تا فضاپیما از بیشترین شتاب خود استفاده کند و در مقابل میزان بسیار زیادی نیز در مصرف سوخت صرفه جویی می شود و از طرفی این امکان را به پایگاه های زمینی می دهد تا حرکت فضاپیما را به خوبی کنترل کنند .

 

  منبع : universetoday.com

  نويسنده  : محسن بختیار

 

اروپا (قمر مشتری) یکی از بهترین گزینه ها برای جست و جوی حیات

دانشمندان امیدوارند ناسا در برنامه های بعدی خود کاوشگری را راهی اروپا (قمر مشتری) کند زیرا این قمر یکی از بهترین گزینه ها برای جست و جوی حیات در منظومه ی شمسی است .

 

به گفته ی پرفسور Ronald Greeley  و دیگر محققان دانشگاه آریزونا ، ناسا در ماموریت بعدی خود به سیارات خارجی منظومه ی شمسی باید کاوشگری را به سوی قمر معروف مشتری اروپا  بفرستد زیرا این قمر از بهترین گزینه های جست و جوی حیات در منظومه ی شمسی محسوب میشود .

 

به اعتقاد محققان ، تمام شرایط برای وجود و شکل گیری حیات در اروپا وجود دارد از جمله منبع انرژی ، ارگانیسم های شیمیایی و از همه مهمتر آب مایع .

 

هنگامی که فضاپیمای گالیله ی ناسا از کنار این قمر عبور کرد ، آشکار کرد که سطح این قمر بوسیله ی لایه ی نازکی از یخ پوشیده شده است . هم اکنون دانشمندان فکر می کنند که در زیر این لایه ی نازک یخی اقیانوسی از آب مایع وجود داشته باشد و وجود این آب مایع احتمال وجود حیات در این سیاره را افزایش می دهد .

 

اروپا به دور مشتری در گردش است و نیروی گرانش مشتری باعث ایجاد جزر و مد در این قمر می شود . اقیانوسی که در زیر لایه ی یخی قرار دارد هر روز بالا و پایین می رود و اگر فضا پیمایی به ارتفاع سنج دقیق مجهز باشد می تواند این تغییرات را اندازه گیری کند . این کار به دانشمندان امکان می دهد تا قطر لایه ی یخی سطح این قمر را اندازه بگیرند و متناسب با آن کاوشگری بسازند تا بتواند با سوراخ کردن این لایه ،در آب های سرد این قمر به جست و جوی حیات بپردازد .

 

 

  منبع : universetoday.com

  نويسنده  : محسن بختیار

 

جاری بودن نوع خاصی از سیال مایع در کانالهای زیرزمینی مریخ

به گفته ی Chris Okubo زمین شناس دانشگاه آریزونا جزییات تصویر نشانگر دگرگونی های مواد معدنی است که به خاطر جاری بودن نوعی سیال در طول سالیان ایجاد شده است و می تواند دلیل مناسبی برای جاری بودن نوع خاصی از سیال مایع و یا گاز در کانال های زیرزمینی مریخ باشد.

 

مدار گرد شناسایی مریخ به تازگی موفق شده تا شواهدی را مبنی بر جاری بودن نوعی مایع یا گاز در زیر سطح مریخ پیدا کند.تصویر زیر که از تصاویر زیبا و در عین حال مهم مریخ محسوب می شود . به گفته ی Chris Okubo  زمین شناس دانشگاه آریزونا جزییات تصویر نشانگر دگرگونی های مواد معدنی است که به خاطر جاری بودن نوعی سیال در طول سالیان ایجاد شده است و می تواند دلیل مناسبی برای جاری بودن نوع خاصی از سیال مایع و یا گاز در کانال های زیرزمینی مریخ باشد.

 

Credit: HiRISE, MRO, LPL (U. Arizona), nasa

تصویر بزرگتر

 

 

  منبع : AOPD

  نويسنده  : محمد رحيمي

 

 

جریان موادی سیال در زیر سطح مریخ

تصویر جدید مدارگرد شناسایی مریخ ناسا شواهدی ارائه داد که نشان میدهد موادی سیال در زیر سطح مریخ جریان داشته است 

 

دانشمندان ناسا به تازگی اعلام کردند ، مدار گرد شناسایی مریخ به تازگی موفق شده تا شواهدی را مبنی بر جاری بودن نوعی مایع یا گاز در زیر سطح مریخ پیدا کند .

 

تصویر روبرو که از تصاویر زیبا و در عین حال مهم مریخ محسوب می شود الگویی از لایه های عریان را در دره ای موسوم به Candor Chasma نشان می دهد. به گفته ی Chris Okubo زمین شناس دانشگاه آریزونا جزییات تصویر نشانگر دگرگونی های مواد معدنی است که به خاطر جاری بودن نوعی سیال در طول سالیان ایجاد شده است و می تواند دلیل مناسبی برای جاری بودن نوع خاصی از سیال مایع و یا گاز در کانال های زیرزمینی مریخ باشد .

 

برای مشاهده تصویر بزرگتر اینجا کلیک کنید

 

 

  منبع : universetoday.com

 

 

مرگ رنگارنگ یک ستاره خورشید مانند

تصویر جدید تلسکوپ فضایی هابل اخرین فریادهای یک ستاره خورشید مانند را نشان می دهدکه در 6 فوریه 2007 توسط دومین دوربین زاویه باز سیاره ای هابل گرفته شده است.

 

ستاره با پراکندن لایه های بیرونی گاز خود که مانند پیله کرم ابریشم به دور هسته مرکزی باقیمانده ان شکل گرفته اند، عمر خود را به پایان می برد.نور فرابنفش حاصل ار این ستاره روبه مرگ مواد اطراف آن را درخشان کرده است. ستاره سوخته ای که کوتوله سفید نامیده می شود همان نقطه سفید در مرکز تصویر است. خورشید ما نیز در پایان عمر، خود را با ذرات و گازهای ستاره ای می پوشاند و می میرد- اما نه تا 5 میلیارد سال دیگر.کهکشان شیری ما جایگاه این رویدادهای ستاره ای است که آنها را سحابی سیاره نما می نامیم. این اجرام هیچ ربطی به سیارات ندارند.

منجمان قرن 18 و 19 آنها را این چنین نامیدند زیرا از درون تلسکوپ های کوچکشان مانند ابرهایی اطراف سیارات دوری مانند اورانوس و نپتون بودند.

NGC2440 سحابی سیاره نما در این عکس کوتوله سفید مرکز آن یکی از داغ ترین کوتوله های سفید شناخته شده با دمای سطح تقریبا 200000 درجه سلسیوس می باشد. ساختار بی نظم سحابی نشانگر آن است که ستاره مواد درون خود را به تدریج ودر طی چند مرحله به بیرون ریخته است. در طول هر فوران(انفجار) ستاره مواد را در جهات مختلف پخش کرده است. این در شکل پاپیونی آن قابل مشاهده است.

 همچنین سحابی از نظر داشتن ابرهایی از غبار غنی است. برخی از ای ابرها به صورت رگه هایی از ستاره دور شده اند.این سحابی سیاره نما در حدود 4000 سال نوری از ما فاصله دارد و در صورت فلکی کشتی دم قرار دارد.رنگها در تصویر رنگ واقعی مواد به بیرون پرتاب شده هستند. رنگ آبی نشانگر هلیوم، سبز-آبی نشانگر اکسیژن و قرمز نماینده نیتروژن و هیدروژن است.

   منبع : spaceflightnow.com

  نويسنده  : المیرا منتظرالظهور

 

گفتگو با دکتر بهرام مبشر

دكتر «بهرام مبشر»، نماينده سازمان فضايي اروپا (ESA) در ناسا و از مجريان تهيه ژرف‌ترين تصوير نجومي جهان كه روز گذشته جايزه رتبه اول پژوهش‌هاي بنيادي بيستمين جشنواره بين‌المللي خوارزمي را دريافت كرد، در گفت‌و‌گويي تفصيلي با ايسنا پاسخ داد.

 اين موفقيت علمي چندي پيش در يك كنفرانس خبري در دويست و نهمين نشست انجمن ستاره‌شناسي آمريكا در واشنگتن اعلام و در قالب مقاله‌اي در مجله نيچر گزارش شد. اين پژوهش بهترين مدرك علمي، عنوان شده كه الگويي از توزيع كهكشان‌ها را در پي توزيع ماده تاريك ارائه مي‌كند.

 

اين تحقيق كه حاصل 1000 ساعت رصد توسط تلسكوپ فضايي هابل بوده است، تاييد زيبايي از تئوري‌هاي استاندارد براي توضيح نحوه تكامل ساختارها در كائنات طي ميلياردها سال ارائه داده و در حالي كه مطالعات قبلي بر روي ماده تاريك وابسته به شبيه‌سازي‌ها بوده، يافته اخير جزئيات توزيع ماده تاريك را در مقياس گسترده به شكل سه بعدي ارائه كرده است.

 

دكتر مبشر كه در سال‌هاي اخير علي‌رغم مسئوليت‌ها و مشغله‌ فراوان علمي بارها به ايران سفر كرده و هر بار نشست‌ها و سخنراني‌هايي در مجامع علمي و دانشگاهي كشور داشته است، انگيزه خود را از حضور مستمر در محافل دانشجويي كشور، تشويق و تقويت روح خودباوري جوانان ايراني در عرصه‌هاي علمي پژوهشي عنوان كرده و معتقدست در سايه تلاش و موفقيت جوانان ايراني امروز حتي در مراكز علمي بزرگ دنيا نظير ناسا ديدگاه مثبتي نسبت به محققان ايراني به وجود آمده است.

 

دكتر بهرام مبشر كه در سال 1337 در تهران متولد شده، ديپلم رياضي را از دبيرستان البرز و ليسانس فيزيك را از مدرسه عالي پارس دريافت كرده و سپس به انگلستان رفته و تحصيلات فوق ‌ليسانس و دكتري خود را در رشته كيهان‌شناسي مشاهداتي در دانشگاه «دورهام» انگلستان پشت سر گذاشته است.

 وي پس از دريافت درجه فوق‌ليسانس مهندسي اپتوالكترونيك و ديپلم مهندسي ميكروويو از دانشگاه لندن، مدت هشت سال در اين دانشگاه به تدريس و تحقيق اشتغال داشته و از چند سال قبل در موسسه تلسكوپ فضايي هابل در ناسا فعاليت دارد.

 

دكتر مبشر در حال حاضر نماينده سازمان فضايي اروپا (ESA) در ناسا و از دانشمندان مسئول آشكارساز Nikmouse تلسكوپ فضايي هابل است.

 دكتر مبشر در گفت‌و‌گوي تفصيلي با خبرنگاران گروه علمي ايسنا علاوه بر ارائه توضيحاتي درباره كشف اخير خود و همكارانش از آينده تلسكوپ هابل، تلسكوپ‌هاي جديد فضايي و نقش آنها در دورنماي مطالعات كيهان‌شناسي، ابعاد بي‌كران كيهان و نظريه‌هاي مطرح درباره آغاز و انجام آن، برخي ديگر از طرح‌هاي تحقيقاتي هابل و مباحث ديگر سخن گفته است.

 

 تهيه نخستين نقشه سه‌بعدي از چارچوب ماده تاريك جهان

 اين كيهان‌شناس برجسته ايراني كه از محققان و نويسندگان مقاله نيچر درباره تهيه نخستين نقشه سه‌بعدي از چارچوب ماده تاريك جهان است، درباره اين طرح اظهار داشت: در اين طرح، ماده تاريك جهان را با ماده نوراني موجود در جهان مقايسه كرديم و با يافتن نقاطي كه ماده تاريك وجود داشته و ماده نوراني وجود ندارد و يا نقاطي كه همراه با ماده نوراني، ماده تاريك نيز وجود دارد، به اين نتيجه رسيديم كه ماده نوراني كه شب‌ها در آسمان رويت مي‌شود، توام با ماده تاريك است كه قابل رويت نمي‌باشد.

 

وي افزود: با مطالعه سرعت حركت كهكشان‌ها تصويري سه بعدي تهيه شد كه توزيع اين ماده در كهكشان‌ها را در جهان نشان مي‌دهد. اين تصوير بر روي جلد مجله نيچر به تاريخ 18 ژانويه 2007 به همراه مقاله‌اي منتشر شده است.

 به گزارش ايسنا، به بياني ديگر، نور ناشي از كهكشان‌ها براي اينكه بتواند به ما برسد بايد از ميان ماده تاريك بگذرد. اين ماده تاريك به واسطه جاذبه خود نور را خم مي‌كند كه اين پديده بسيار شبيه به خم شدن نور به هنگام گذشتن از يك عدسي است. انحراف نور، شكل پيش‌زمينه كهكشان‌ها را بهم مي‌زند و به اين ترتيب ما اين كهكشان‌ها را در يك شكل به هم ريخته و غيرطبيعي مي‌بينيم.

 نقشه توزيع ماده تاريك تاكيدي بر اين مطلب است كه خوشه‌هاي كهكشاني در بين ماده تاريك مستقر شده‌اند.

  

آينده «هابل»

 نماينده آژانس فضايي اروپا (ESA) در موسسه تلسكوپ فضايي «هابل» در ادامه درباره دورنماي فعاليت تلسكوپ فضايي هابل اظهار كرد: حدود يك يا دو سال آينده شاتلي براي تعويض باتري‌ها و نصب يا تعمير ژيروسكوپ و جهت‌ياب‌هاي هابل و نصب دستگاه‌هاي جديد روي آن به فضا پرتاب مي‌شود كه در اين صورت عمر هابل حداقل پنج سال افزايش مي‌يابد. تلسكوپ جانشين هابل (جيمزوب) در سال 2014 با فضانوردان تعليم ديده به فضا پرتاب شده و در مدار زمين قرار مي‌گيرد كه زمان پرتاب آن به پروازهاي آينده شاتل بستگي دارد.

 

دكتر مبشر درباره مشكلات اعزام فضانورد به هابل گفت: تلسكوپ فضايي هابل وراي جو زمين در 350 مايلي بالاي جو زمين و پايين‌تر از ايستگاه فضايي قرار دارد و اگر بخواهيم از هابل به ايستگاه فضايي برويم، براي تغيير مدار و حركت به طرف بالا بايد انرژي بيشتري صرف كنيم، بنابراين اگر شاتلي به ايستگاه فضايي فرستاده شود و ايرادي پيدا كند، فضانوردان مي توانند در ايستگاه فضايي بمانند تا شاتل ديگري به فضا پرتاب شده و آنها را برگرداند اما اگر اين شاتل در پرواز به طرف هابل، مشكلي پيدا كند، محلي براي استقرار فضانوردان در آن تعبيه نشده است.

 وي افزود: چند ماه پيش يكي از دوربين‌هاي هابل كه 70 درصد كار فعلي آن را انجام مي‌داد، از كار افتاد و پس از دو هفته مشخص شد كه مشكل از مدار الكترونيكي آن بوده و آن را با سيستم جانشيني ـ‌ كه در تلسكوپ براي زمان‌هاي اضطراري تعبيه شده بود ‌ـ عوض كردند. دستگاه جديدي كه روي هابل نصب مي‌شود، يك دوربين مادون قرمز بوده كه مي‌تواند تا عمق جهان و زمان به وجود آمدن اولين كهكشان‌ها را تا حدود 400، 500 ميليون سال بعد از بيگ بنگ نگاه كند.

  

تلسكوپ «جيمز وب» عمق ديد ما را تا «دوران تاريك» افزايش مي‌دهد

 دكتر مبشر درباره طرح تلسكوپ جايگزين هابل(جيمز وب) كه قرار است تا چند سال ديگر در فضا مستقر شده و با قدرت بسيار بيشتر كاوش‌هاي هابل را دنبال كند، اظهار داشت: تلسكوپ «جيمز وب» با هدف نگاه به جهان قبل از دوران تاريك، در حال پيشرفت و تكميل است. قطر آينه اين تلسكوپ فضايي حدود 5/6 متر (بيش از سه برابر تلسكوپ هابل) و قدرت آن 9 تا 10 برابر هابل است.

 اين تلسكوپ در مداري در فاصله يك و نيم ميليون كيلومتري زمين (وراي ماه) قرار مي‌گيرد تا تشعشعات و حرارت توليد شده از زمين، روي آن تاثير نگذاشته و اختلالي روي دستگاه‌هاي آن ايجاد نشود.

 وي خاطرنشان كرد: تلسكوپ جيمزوب كه قابليت تفكيك بسيار بالايي دارد مي‌تواند كرات در حال تشكيل را مشاهده و سيارات ديگري همانند زمين را پيدا كند و درون كهكشان‌هاي بسيار دور را آشكار كند و برد ديد بشر را تا قبل از دوران تاريك گسترش دهد.

 

 «دوران تاريك» و سلطه هزاران ساله «هيدوژن» بر جهان

دكتر مبشر درباره دوران تاريك جهان گفت: دوران تاريك (DARK AGE) زماني است كه در طول آن هيچ كهكشان يا ستاره‌اي شكل نمي‌گرفت و جهان فقط در حال انبساط بود. جهان در آن دوران كه از حدود 300 هزار سال بعد از انفجار بزرگ(بيگ‌بنگ) آغاز شد و چند صد هزار سال ادامه داشت، همانند هواي مه آلودي بود كه چيزي در آن قابل رويت نيست و بعد از آن اولين ستاره‌ها و كهكشان‌ها مشاهده مي‌شوند.

 

 انبساط جهان از لحظه بيگ بنگ آغاز شد كه در اثر آن حرارت زيادي توليد ‌شد كه در اثر آن تمام جهان را نور فراگرفته بود و به علت وجود انرژي زياد در فوتون‌ها، اتم‌ها و مولكول‌ها نمي‌توانستند شكل بگيرند و زماني كه به وجود مي‌آمدند، متلاشي مي‌شدند؛ تا زماني كه جهان منبسط و انرژي فوتون‌ها كم ‌شد و در نتيجه بعد از يك حد بحراني، كم‌كم اولين ستاره‌ها و كهكشان‌ها به وجود مي‌آيند. وقتي دما كم شد به تدريج هيدروژن شكل گرفت و هيدروژن، بيشترين عنصري بود كه به طور ملكولي در تمام جهان وجود داشت و مه ناشي از وجود هيدروژن در اين دوره مانع از رويت كهكشان‌ها مي‌شود اما پس از چند صد هزار سال فوتون‌هاي نوري ملكول‌هاي هيدروژن را يونيزه كرده و اين مه كنار مي‌رود.

 

 «فراژرف» جنجالي و سوالات همچنان بي‌پاسخ ...

 دكتر مبشر كه از دانشمندان مسئول آشكارسازNikmouse تلسكوپ فضايي هابل است، نقش عمده‌اي در تهيه تصوير بي‌سابقه اين تلسكوپ فضايي موسوم به «فراژرف» داشته كه ژرف‌ترين نگاه بشر به جهان و سرآغاز پيدايش آن است.

 

تصوير «فراژرف» براي نخستين بار امكان مطالعه نخستين كهكشان‌ها را كه ستارگان آنها تنها چند صد ميليون سال پس از انفجار بزرگ متولد شدند، براي دانشمندان فراهم و فرضيه‌هاي‌ تكامل كيهان را با چالشي اساسي مواجه كرد، به طوري كه دانشمنداني كه اين تصوير را مطالعه مي‌كنند آن را سوال برانگيز و يك معماي واقعي توصيف كرده‌اند.

 

تصوير فراژرف با تلفيق تصاوير و داده‌هاي تلسكوپ‌هاي فضايي در ناحيه مرئي و آشكارساز « نيكموس» در ناحيه مادون قرمز و« اسپيتزر» - در طول موج‌هاي بلندتر - و نيز برخي تلسكوپ‌هاي زميني 8 متري و 10 متري نظير كك، جمينا و سوبارو حاصل شده و امكان بررسي روند شكل‌گيري كهكشان‌ها را فراهم مي‌كند.

 نماينده آژانس فضايي اروپا (ESA) در موسسه تلسكوپ فضايي «هابل» درباره تصوير فراژرف تهيه شده توسط هابل گفت: «فراژرف» عميق‌ترين تصويري است كه تاكنون بشر ديده است. وقتي به اعماق فضا مي‌نگريم - به دليل محدود بودن سرعت نور و در نتيجه زماني كه طول مي‌كشد تا نور به ما برسد-، گويي در زمان به عقب نگاه مي‌كنيم، در نتيجه كهكشان‌ها را آن طور كه بوده‌اند مي‌بينيم، نه آن طور كه در حال حاضر هستند و هر چه دورتر برويم، گويي به ابتداي جهان نزديك‌تر مي‌شويم.

 

وي در گفت‌و‌گو با ايسنا افزود: در تصوير فراژرف، كهكشاني را رويت كرديم كه حدود 600 ميليون سال پس از «بيگ بنگ»(انفجار بزرگ) به وجود آمده و فاصله آن با ما 12 ميليارد سال است و جرمي نزديك به صد هزار ميليون برابر جرم خورشيد دارد و اين سوال پيش مي‌آيد كه در مدت زمان كوتاهي از ابتداي جهان، چطور توانسته چنين جرم زيادي را كسب كند.

 در ادامه مطالعات، تعداد بيشتري از اين نوع كهكشان‌ها را پيدا كرديم و مشغول مطالعه هستيم كه در صورت صحيح بودن نتايج، تئوري‌هاي موجود در زمينه پيدايش كهكشان‌ها را زير سؤال مي‌برد.

 

دكتر مبشر تصريح كرد: اين كهكشان‌ها از ستاره‌هاي پير تشكيل شده‌اند و اگر فرض كنيم تمام جهان به يك شكل و نظير همان نقطه‌اي است كه ما اين مطالعات را انجام داده‌ايم؛ پس در كل جهان اين كهكشان‌هاي غول پيكر پراكنده هستند.

 براساس تئوري‌هاي موجود، كهكشان‌هاي بزرگ در اثر ادغام كهكشان‌هاي كوچكتر به وجود مي‌آيند، اما نكته اينجاست كه كهكشان‌هاي ياد شده آنقدر زود در طول عمر جهان به وجود آمده‌اند كه فرصتي نبوده تا كهكشان‌هاي كوچك به وجود آمده و با هم ادغام شوند و تنها در صورت تلقي پيدايش ناگهاني اين كهكشان‌ها در اثر توده گاز و ابر، مي‌توان اين مساله را توجيه كرد كه صحت اين تئوري هنوز به اثبات نرسيده است.

 

 

«فراژرف» ديگري در راه است ...

 وي كه سال گذشته از تهيه تصوير فراژرف ديگري خبر داده بود با اشاره به اين كه فراژرف دوم تا حد زيادي تهيه شده است، اظهار داشت: هدف از تهيه فراژرف دوم رويت كهكشان‌هاي موجود در فاصله دورتر(نزديك به 13 ميليارد سال) است كه عمق آن تقريبا به اندازه تصوير فراژرف اول است ولي سطحي به مراتب وسيع‌تر را مي‌پوشاند.

 

دكتر مبشر خاطرنشان كرد: بروز مشكلاتي در تلسكوپ هابل و وقفه‌اي كه در كار آن ايجاد شد، تهيه اين تصوير را چند ماهي به تاخير انداخت چون بايد چند ماه صبر كرد تا مجددا در موقعيت مناسب براي تصويربرداري قرار بگيريم.

 

اين كيهان شناس برجسته ايراني خاطرنشان كرد: تلسكوپ فضايي هابل داراي سه آشكارساز است كه يكي از آنها موسوم به ACS در طيف مرئي، يكي در طيف مادون قرمز (نيك ماوس) و ديگري در ناحيه ماوراي بنفش عمل مي‌كنند. در تهيه تصوير فراژرف دوم از آشكارساز‌هاي نيك ماوس و ACS استفاده مي‌شود.

 

 

جهان عرصه رقابت چند ميليارد ساله انرژي و ماده تاريك

 اين استاد ايراني و رتبه اول بخش خارجي بيستمين جشنواره بين‌المللي خوارزمي در ادامه درباره مساله انرژي تاريك كه همواره يكي از مهمترين سوالات كيهان‌شناسي بوده است، اظهار داشت: با مطالعه ابرنواخترها و سوپرنوواها كه در طول چندين ماه به وسيله هابل يافت شده‌اند و به دليل درخشندگي زياد در كهكشان‌هاي دور دست هم مشاهده مي‌شوند، فاصله خودمان تا كهكشان‌ها را مورد مطالعه قرار مي‌دهيم و با مقايسه اين فاصله با سرعت ابرنواخترها، اطلاعاتي درباره هندسه جهان، ديناميك و سرعت حركت جهان به دست مي‌آوريم. مطالعات انجام شده نشان داده كه فاصله ابرنواخترها تا ما، كمتر از چيزي است كه به وسيله تئوري محاسبه شده بود؛ پس ايرادي در تئوري‌ها وجود دارد كه چيزي كه آن را حل مي‌كند، انرژي تاريك و ورود آن به محاسبات است.

 

وي در گفت‌و‌گو با ايسنا خاطرنشان كرد: جهان از ابتداي لحظه بيگ بنگ در حال انبساط است كه به دليل وجود ماده تاريك كه 99 درصد ماده موجود در جهان را تشكيل مي‌دهد، سرعت آن در حال كم شدن است.

 ماده تاريك اگرچه قابل مشاهده نيست ولي جرم دارد و سبب كم شدن سرعت انبساط جهان مي‌شود اما پس از دوره‌اي كه جهان حدود 70 درصد از عمر كنوني‌اش را داشته، ميزان كاسته شدن شتاب انبساط جهان تغيير يافته و سرعت انبساط افزايش يافته و اين چيزي است كه با مشاهدات اخير نشان داده شده است كه علت آن انرژي تاريك است كه فشار منفي ايجاد كرده و نيروي جاذبه، خاصيت دافعه پيدا مي‌كند و كهكشهان‌ها از هم دور مي‌شوند.

 

دكتر مبشر تصريح كرد: از ابتداي جهان رقابتي ميان ماده تاريك و انرژي تاريك بوده و در برهه‌اي از زمان كه ما نيز در آن حضور داريم، اثر انرژي تاريك بيشتر مي‌شود و در صورت ادامه يافتن اين انبساط، تا ابد سرعت انبساط زياد مي‌شود.

 

 

«بزرگترين اشتباه زندگي» انشتين، اشتباه نبود!

 به گفته وي، اولين بار انيشتين به صورت تئوري به وجود انرژي تاريك پي برد و از آن به عنوان يك ثابت كيهاني در معادلات خود استفاده كرد و متوجه شد معادلاتش انبساط جهان را پيش بيني مي‌كند اما به دليل تصور ساكن بودن جهان، آن را باور نكرد و ثابتي به معادلات ثابت جهاني اضافه كرد كه در اثر آن سرعت انبساط جهان كم شده و جهان ثابت مي‌شود و وقتي انبساط جهان كشف شد، اعلام كرد كه بزرگترين اشتباه زندگي‌اش را انجام داده و تا حدود 50 سال ثابت كيهاني رد شد اما در حال حاضر دوباره به وجود آن پي برده‌اند.

 

دكتر مبشر در گفت‌و‌گو با ايسنا تصريح كرد: تاكنون دو گروه بر وجود ثابت كيهاني تاكيد دارند كه يكي گروه تلسكوپ فضايي هابل و ديگري گروهي در دانشگاه بركلي كاليفرنيا هستند كه در حال طراحي پروژه فضايي به نام «استپ» هستند كه بتواند هزاران ابر نواختر پيدا كنند و به كمك آنها اين مساله ثابت شود.

 

 

«كاسموس» تلاشي ديگر براي شناخت نحوه تكامل كهكشان‌ها 

دانشمند ايراني سازمان فضايي اروپا (اسا) در ادامه گفت و گو با خبرنگاران ايسنا درباره ساير پروژه‌هاي خود در موسسه هابل گفت: يكي ديگر از طرح‌هاي هابل كه مسئوليت اصلي آن را بر عهده دارم پروژه‌اي موسوم به «كاسموس» است كه طي آن تلاش مي‌كنيم كه در سطحي نسبتا بزرگ (2 درجه در 2 درجه) ساختار جهان، نحوه تشكيل خوشه‌هاي كهكشاني و .... را مشاهده و بررسي كنيم كه با توجه به قابليت تفكيك بالاي هابل و گستره ديد وسيع آن اميدواريم كه به نتايج قابل توجهي درباره نحوه تشكيل جهان دست پيدا كنيم. در اين بررسي جهان در عمق‌هاي مختلف (دوره‌هاي زماني مختلف) بررسي مي‌شود كه از اين طريق حدود دو ميليون كهكشان پيدا شده است.

 

 

كلكسيون كهكشان‌ها از بيضوي‌هاي پير تا حلزوني‌هاي جوان

 دكتر مبشر در بخش ديگري از اين گفت‌و‌گو با اشاره به تنوع اشكال و ساختار كهكشان‌ها درباره اطلاعاتي كه مي‌توان با بررسي تصاوير تهيه شده از كهكشان‌ها كسب كرد، گفت: به عنوان نمونه كهكشان‌هاي بيضوي ستاره‌هاي پيرتري نسبت به كهكشان‌هاي حلزوني دارند كه اين به دليل حالت ريلكس كهكشان‌هاي بيضوي است كه در نقاطي كه چگالي كهكشان‌ها زياد است، در اثر برخورد با كهكشان‌هاي اطراف، گاز آنها از بين رفته و نمي‌توانند ستاره توليد كنند، پس ستاره‌هاي باقي مانده پير هستند و شكل كهكشان مرتب است اما در كهكشان‌هاي حلزوني ستاره‌ها در حال شكل گيري بوده و چگالي بين كهكشان‌ها كم است و برخورد كهكشاني كمتر صورت مي‌گيرد و ستاره‌ها در بازوهاي حلزوني بيشتر مشاهده مي‌شوند كه از روي رنگ كهكشان‌ها قابل مشاهده است به طوري كه رنگ قرمز كهكشان‌ها دليل بر وجود ستاره‌هاي پير و رنگ آبي دليل بر جوان بودن ستاره‌ها است.

 

وي خاطرنشان كرد: به عنوان مثال در مورد كهكشان راه شيري كه كهكشان‌ي حلزوني شكل است، حدود 50 ستاره در هر سال شكل مي‌گيرند كه اين تعداد در كهكشان‌هاي بيضوي بسيار كمتر بوده و به سه، چهار ستاره در سال نيز مي‌رسد.

 

 

ما در كجاي جهان ايستاده‌ايم؟

دكتر مبشر در ادامه گفت‌و‌گو با ايسنا درباره محل قرارگيري منظومه خورشيدي و زمين گفت: ما روي يكي از بازوهاي كهكشان حلزوني شكل راه شيري و در گوشه‌اي از كهكشان‌ قرار داريم كه اگر از كهكشان‌هاي ديگر به اين نقطه بنگريم اصلا مورد توجه قرار نمي‌گيرد و 30 سال طول مي‌كشد تا نور خورشيد از كهكشان‌ ما خارج شود.

 

در اطراف ما ستاره‌ها در حال شكل گيري هستند و ما در حال حركت در كهكشان‌ هستيم اما به سمت خاصي كشيده نمي‌شويم.

 وي خاطرنشان كرد: كهكشان‌ ما در حال گردش به دور خورشيد است كه اين امر سبب تغيير شكل بازوها مي‌شود. ما در گروهي تحت عنوان local GROUP هستيم كه كهكشان‌هاي موجود در آن ممكن است در زماني به هم برخورد كنند. آندرومدا يكي از نزديكترين كهكشان‌ها به كهكشان‌ ماست كه در فاصله‌اي حدود چهار ميليون سال نوري ما قرار دارد.

 

 

ما در جهاني فوق‌العاده سرد زندگي مي‌كنيم! 

دكتر مبشر با بيان اين كه طبق يك در اصل كيهان شناسي، توزيع ماده در جهان همگن و ايزوتروپ است به گونه‌اي كه در تمام جهات توزيع كهكشان‌ها يكسان است، درباره دماي جهان گفت: در لحظه بيگ بنگ تابش و حرارت شديدي وجود داشته كه اين سؤال پيش مي‌آيد كه الان آن تابش كجاست. بايد گفت در اثر انبساط جهان، اين حرارت به شدت كم شده و دما جهان به 270 ـ درجه سانتيگراد رسيده كه در تمام جهان يكسان است و يكي از بازمانده‌هاي ابتداي جهان و لحظه بيگ بنگ است.

 البته در نقاطي كه ستاره‌ها در حال شكل گيري هستند دما ميليون‌ها درجه است اما در كل كيهان، دما 3 درجه كلوين است.

 

 از ماوراي جهان قابل مشاهده چه خبر؟

 كيهان‌شناس برجسته ايراني در ادامه درباره حد و مرز جهان قابل مشاهد و آنچه در ماوراي آن قابل تصورست، گفت: جهان قابل مشاهده حد و مرزي دارد و در وراي آن، جهاني است كه ما آن را مشاهده نمي‌كنيم و در واقع حد كل جهان قابل اندازه‌گيري نيست. براي محاسبه آن بيشترين سرعت (سرعت نور) را كه 300 هزار كيلومتر در ثانيه است را در بيشترين زمان در جهان (عمر جهان) كه 13 ميليارد سال است ضرب كنيم كه عدد حاصل فاصله‌اي را به ما مي‌دهد كه «بيشترين فاصله موجود در جهان» (افق) است و وراي آن را هيچگاه بشر نمي‌تواند ببيند و شعاع جهان مرئي از اين ميزان بيشتر نيست.

 

 

ظرفيت‌هاي مساعدي براي گسترش اخترفيزيك در ايران وجود دارد

دكتر مبشر در ادامه با ابراز خرسندي از استقبال فزاينده جوانان ايراني از مباحث نجومي و پيگيري اخبار مربوط به اخترشناسي و فضا در كشور با اشاره به ظرفيت‌هاي مناسب موجود در اين حوزه بر ضرورت توسعه رشته اختر فيزيك در ايران تاكيد كرد و اظهار داشت: اين رشته را به راحتي مي‌توان به فلسفه و آنچه ايرانيان علاقمند به آن هستند، ربط داد و در جهت توسعه آن در كشور گام برداشت.

 

وي گفت: با توجه به ماهيت اين رشته و در دسترس بودن اطلاعات لازم از طريق منابع خارجي، انجام تحقيقات سطح بالا در علم كيهان شناسي در ايران ميسر بوده و با توجه به توانمندي‌ها و ظرفيت‌هاي موجود در جنبه‌هاي تئوري تا مشاهداتي اخترفيزيك مي‌توان با راه‌اندازي اين رشته در كشور و دعوت از اساتيد و نخبگان ايراني و خارجي اين علم به ايران براي برگزاري دوره‌هاي آموزشي و آشنايي با جديدترين روش‌ها به پيشرفت كشور در اين حوزه كمك كرد.

 

دكتر مبشر در پايان بر ضرورت ارتباط هر چه بيشتر محققان ايراني داخل و خارج كشور تاكيد كرد و اظهار داشت: حضور اساتيد و دانشمندان موفق ايراني كه با دانشمندان خارجي در ارتباط و تعامل هستند، علاوه بر ترويج مطالب علمي آموخته شده در كشور، انگيزه‌اي براي افراد علاقمند ايجاد كرده و تاثير ژرفي در آينده علمي كشور مي‌گذارد.

 

گفت‌و‌گو: سعيده جلوسي - علي شمس

   منبع : ایسنا

 

تصویر شگفت انگیز سحابی هلیکس

تلسکوپ فضایی اسپیتزر در تصویر جدید خود ، صفحه ای از مواد یخی را درون سحابی هلیکس آشکار کرد.

 سحابی هلیکس(مارپیچ) یکی از زیبا ترین سحابی های آسمان شب است که در اثر فروپاشی ستاره ای شبیه به خورشید بوجود آمده ، هلیکس در صورت فلکی دلو واقع شده و 700 سال نوری از زمین فاصله دارد .

 

تصویر روبرو آخرین تصویر تهیه شده بوسیله ی تلسکوپ فضایی اسپیتزر است .آنچه در مرکز سحابی دیده می شود بقایای موجود از ستاره ی مادر این سحابی است که بطور شگفت انگیزی توسط صفحه ای از مواد منجمد و یخ زده احاطه شده .

 دلیل تشکیل و تجمع این ذرات یخ زده هنوز ناشناخته است اما دانشمندان گمان می کنند مرگ ستاره باعث شده تا ناحیه ی مربوط به دنباله دارهایی که به دور این ستاره گردش می کردند ، جلوتر بیاید طوری که این ناحیه ستاره را احاطه کند . به نظر دانشمندان این تکه سنگ های یخ زده حاصل برخورد دنباله دار ها با یکدیگر در این منطقه است .

 با وجود این ، حدود 10000 سال دیگر تنها یک ستاره ی کم نور از این سحابی با شکوه به جا خواهد ماند و این ناحیه ی زیبا از فضا به نقطه ای سرد و تاریک تبدیل خواهد شد ، این سرنوشتی است که برای خورشید ما هم رقم خواهد خورد .

 

برای مشاهده تصویر بزرگتر اینجا کلیک کنید

 

  منبع : universetoday.com

 

تابنده‌ترين دنباله‌دار زمان ما

احتمالاً دنباله‌دار مك نات تابنده‌ترين دنباله‌دار زمان ما است.بعد از يك خودنمايي كامل در نيمكره شمالي در اواسط ژانويه،مك نات به طرف جنوب حركت كردو يك گيسوي  بلند وغير معمولي را به وجود آورد كه نظاره‌گران نيمكره جنوبي را در اواخر ژانويه خيره كرد .اين تصوير تماشايي دو هفته پيش از مك نات كه بين كوه ريماركبل و سيسيل پيك در نيوزلند بود گرفته شد.

 

 

 

اين دنباله‌دار درخشان در سمت راست بالاي تصوير نمايان شده است در حالي كه دسته‌ي مركزي كهكشان راه شيري در سمت چپ است.بررسي دقيق‌تر تصوير خطي از شهاب را دقيقاٌ در سمت چپ دنباله‌دار نمايان خواهد كرد. مك نات حركتش را ادامه مي‌دهد تا از خورشيد خارج شود و تاريك شود ،اما بايد تا اواخر اين ماه در آسمانهاي جنوبي با كمك دوربين دو‌چشمي قابل رؤيت باشد.

  

  منبع : AOPD

  نويسنده  : اطهر کاظمی

 

 

مدار گرد شناسایی مریخ ناسا با دو مشکل اساسی روبرو شده

مدار گرد شناسایی مریخ ناسا از اواخر سال 2006 با دو مشکل اساسی روبرو شده و مسئولان این پروژه به دنبال پیدا کردن راه حل مناسبی برای آن می باشند .

 

مدارگرد شناسایی مریخ ناسا در آستانه شکستن رکود ارسال داده از مریخ است اما این در حالی است که این مدار گرد با دو مشکل اساسی روبرو شده و ممکن است اوضاع آن هر روز بدتر شود .

در 14 نوامبر سال 2006 ، سیستم عملگر فضا پیما اخطار داد  که میزان پارازیت و نویز در 14 جفت دوربین ردیاب این مدارگرد افزایش یافته است .

 

متاسفانه این مشکل رو به افزایش است و اکنون 5 ردیاب دیگر نیز به تعداد قبلی اضافه شده است .البته این مشکل تاکنون تاثیر چندانی بر کیفیت تصاویر نداشته و مسئولان پروژه نیز زیاد نگران این موضوع نیستند .

 

مشکل دوم مربوط به ژرفاسنج آب و هوای فضاپیما می باشد . این وسیله هر روز میزان دما ، ابر و گرد و غبار سیاره را ثبت کرده و گزارش می دهد .متاسفانه این وسیله از دسامبر 2006 نتوانست کار خود را با دقت همیشگی تکرار کند و مهندسان مجبور شدند تا پیدا کردن یک راه حل مناسب آن را خاموش کنند .

 

  منبع : universetoday.com

 
صفحه 2 از 28