اخبار سایر خبرها مهمترین عناوین خبری در سال 1385


مهمترین عناوین خبری در سال 1385

شاتل آتلانتیس در سکوی پرتاب

آتلانتیس در حالی بر روی سکوی پرتاب مستقر شده است که سایه سهمگین طوفان کریس را بر فراز خود احساس می‌کند

بامداد امروز به وقت محلی، فضاپیمای رفت و برگشت آتلانتیس بر روی سکوی پرتاب مرکز فضایی کندی مستقر شد و بدین ترتیب، پرواز شهریورماه این شاتل به سوی ایستگاه فضایی بین‌المللی وارد مرحله جدیدی شد.

 

فضاپیمای آتلانتیس سوار بر خودروی ویژه، در ساعت 1:05 بامداد به وقت شرقی تابستانی (8:05 به وقت ایران) به راه افتاد و مسیر 6.8 کیلومتری آشیانه تا سکوی پرتاب 39ب را در 8 ساعت پیمود.

در حال حاضر، پرتاب آتلانتیس برای 27 آگوست/ 3 شهریور برنامه‌ریزی شده است، اما مدیران برنامه پرتاب شاتل در جلسه فردای خود (پنج‌شنبه 12 مرداد) تصمیم خواهند گرفت آیا می‌توان شاتل را یک روز زودتر به فضا پرتاب کرد یا خیر. متاسفانه عبور ابرهایی طوفان‌زا از نزدیکی سکوی پرتاب، برنامه انتقال آتلانتیس را به سوی سکوی پرتاب دو روز به تعویق انداخت و با این حساب، تنها سه روز اضافی در برنامه آماده‌سازی شاتل آتلانتیس باقی می‌ماند.

آتلانتیس و شش سرنشین آن ماموریت دارند قطعه P3/P4 را روی تیر اصلی آرایه‌های خورشیدی نصب کنند و دو آرایه خورشیدی جدید را بر روی قطعه جدید نصب کنند . پیش‌از این، سرنشینان شاتل دیسکاوری در تیرماه موفق شده بودند نقاله متحرک بازوی روباتیک ایستگاه فضایی را به راه بیاندازند و شرایط نصب آرایه‌های خورشیدی جدید را آماده کنند. اگر این ماموریت با موفقیت انجام شود، توان تولیدی ایستگاه افزایش خواهد یافت، اما از آن جالب‌تر، این است که درخشندگی و بزرگی ایستگاه فضایی نیز بیشتر خواهد شد!

اما همه چیز خوش‌بینانه نیست. چند روزی است کارشناسان هواشناسی رفتار طوفان حاره‌ای کریس را بر فراز اقیانوس اطلس با دقت زیر نظر گرفته‌اند. بین 10 تا 20 درصد احتمال دارد که در پنج روز آینده، مرکز فضایی کندی در معرض وزش بادهای سهمگین این طوفان دریایی قرار بگیرد و این می‌تواند برای شاتل و موشک‌های بالابر آن خطرساز باشد. ازاین‌رو ناسا تصمیم گرفته است اگر طوفان بخواهد به سکوی پرتاب ساحلی 39ب نزدیک شود، شاتل را به سرعت به آشیانه‌اش بازگرداند تا آسیبی به مجموعه پروازی وارد نشود.

 

 

  منبع : NewScientist

  نويسنده  : ذوالفقار دانشی

 

 

تحقیقاتی مبنی بر عدم وجود سیاه چاله ها

اختر شناسان آمريكائي ادعا مي كنند كه ممكن است پديده اي بنام سياه چاله وجود نداشته باشد.

آنها هر چه را كه در مسيرشان قرار بگيرد مي بلعند و ذهن درخشانترين دانشمندان را بخود مشغول كرده و نرمش مي دهند. اما يك گروه از دانشمندان ادعا مي كنند كه ممكن است تصوير سياه چاله ها بعنوان پديده هائي بهت آور بطور ناميد كننده اي اشتباه باشد. در واقع ، ممكن است كه اين پديده ها اصلا وجود نداشته باشند.

به گفته اين محققين ، نظر سنتي اختر شناسان در مورد كيهاني كه سياه چاله هائي نامرئي و همه چيز خوار در آن پراكنده هستند مي بايست با يك نظريه ديگر جايگزين شود. اين نظريه توپ هاي مغناطيسي و عجيبي از پلاسما را جايگزين سياه چاله ها كرده است.

 

اگر اين يافته تائيد گردد – چيزي كه برخي دانشمندان در افق واقعيت نمي بينند –  فرضيه نشات گرفته از محاسبات زمين شناس انگليسي در 1784 كه اينشتين آن را تائيد كرد و توسط چهار قانوني كه پروفسور استفن هاوكينگ آنها را مطرح كرد نيز اثبات گرديد بگونه اي اساسي واژگون خواهد شد.

 

 

اين دانشمندان كه توسط رودي شيلد در مركز اختر فيزيك هاروارد اسميتسونين سرپرستي مي شوند در زمانيكه مشغول رصد يك كوازار بودند كه در فاصله نه بيليون سال نوري از زمين پرسه مي زند چيزي را رديابي كرده اند كه به ادعاي آنها "ناقوس مرگ" فرضيه سياهچاله مي باشد.

 اعتقاد بر اين است كه كوازارها در مركز خود داراي سياه چاله هائي هستند. اما دانشمندان براي بررسي اين فرض تعداد 14 تلسكوپ را مستقر كرده تا بگونه اي بي سابقه اين جرم را تحت نظر بگيرند. با تجزيه و تحليل سو سو زدن اين كوازار ، گروه توانست ساختار درون اين جرم را كاوش كند.

 آنها يك چاله را در قرص مواد اطراف مركز كوازار كشف كردند كه در حال دهان باز كردن است. اين چال به بزرگي 4000 بار فاصله بين زمين تا خورشيد است. دانشمندان عقيده دارند كه اين چاله فقط مي تواند توسط موادي كه يك ميدان مغناطيسي قوي با قدرت زياد آنها را به بيرون پرت مي كند بوجود بيايد.

 

به دليل اينكه سياهچاله ها ميدانهاي مغناطيسي ندارند ، گروه دكتر شيلد در مجله Astronomical پيشنهاد مي كند كه يك گلوله چگال پلاسمائي موسوم به MECO (جرم مغناطيسي-كروي كه هميشه در حال فروريزي است) مي بايد منبع انرژي اين كوازار باشد.

 

داري ليتر ، يكي از دانشمندان اين گروه مي گويد" به نظر من اين اولين شاهد و مدركي است كه عنوان مي كند الگوي سنتي سياه چاله اشتباه مي باشد."

 گري گيلمور از موسسه اختر شناسي دانشگاه كمبريج مي گويد كه اين فرضيه مي بايد بيشتر دانشمندان را قانع كند. وي به تجارب و آزمايشات پيشگام سال گذشته اشاره مي كند كه اولين مشاهدات مستقيم از يك سياهچاله در مركز كهكشان راه شيري را ارائه مي دادند. وي ادامه مي دهد" اين يك فرضيه متعلق به تعداد كمي از دانشمندان است و تقريبا بطور كامل اشتباه است. وي مي گويد" قبل از اينكه در مورد سياه چاله ها رصدها و مشاهداتي داشته باشيم ، در خصوص وجود و عدم وجود آنها  بحث هاي مشروعي وجود داشت. اما اكنون بسيار سخت است تصور كنيم سياه چاله وجود ندارد و ممكن است چيز ديگري بجاي آن باشد."

 

  منبع : http://www.guardian.co.uk

  نويسنده  : فرشید کریمی

 

 

توپ گرد در مریخ !

مهندسان سازمان فضایی ناسا با بررسی چند تصویر موزائیکی مریخ نورد روح به شکلی عجیب بر روی تپه های محل فرود دست یافتند.

مریخ نوردهای روح و فرصت از جمله دستاوردهای سازمان فضایی آمریکا هستند که دیر زمانی است بیش از آنچه که دانشمندان آزمایشگاه جت پروپالشن ناسا حدس می زدند به کار خود ادامه می دهند. افتخاراتی را که آنها نسبت به وضعیت فعلی خود برای ما به ارمغان آورده اند کمتر از دستاورد تلسکوپ فضایی هابل نیست. این دست آوردها در این چند سال درک ما را از سیاره سرخ متحول کرده است.

اما فرارتر از اطلاعات به دست آمده ما می توانیم از عکسهای به دست آمده توسط این دو روبات جان سخت هم لذت ببریم. حتما شما هم لبخند مریخی یا تصویر سر انسان را بر روی مریخ دیده اید. بله این تصاویر نماهایی بوده اند که توسط مدارگردهای مریخ گرفته شده اند. اما این بار وضع فرق می کند. مریخ نورد روح برای اولین بار تصویر عجیب خود را از روی سطح مریخ آن هم از یک برآمدگی که به یک توپ بازی بچه ها بسیار شباهت داشت گرفت.

 

این عکس زیبا حدود یک سال پیش گرفته شد ولی مهندسان ناسا تا کنون آنها را ندیده بودند. پس از بررسی های بیشتر این تصویر پیداشد. این عکس که به تصویر " توپ گرد" معروف شده است جزئی از یک تصویر کاملتر با کیفیت بسیار بالاست و از چیدن تعداد بسیار زیادی تصاویر به دست آمده است. دانشمندان دانشگاه جت پروپالشن هنوز به هویت اصلی این برآمدگی پی نبرده اند ولی آن چه معلوم است آنکه احتمالا این عکس نامزد برترین تصویر گرفته شده از مریخ در سالهای اخیر خواهد شود.

 

 

 

  منبع : JPL , nasa

  نويسنده  : علی پزشکی

 

 

بارانی از متان مایع در سطح تیتان

 دانشمندان ناسا بر طبق آخرین پژوهش های به عمل آمده، چنین تصور می کنند که در تیتان همواره بارانی از متان مایع در حال بارش است.البته شدت بارش ها چندان زیاد نیست ولی نکته قابل توجه،دائمی بدون این بارش ها است.

 

 به عقیده دانشمندان هنگامی که کاوشگر هویگنس بر سطح این سیاره فرود می آمده،در واقع بر روی بخشی که به طور کامل از گل و لای پوشیده شده،نشسته است.

 متخصصین تخمین می زنند که میزان بارش باید در حدود 5 سانتی متر در طول سال باشد(برابر با میزان بارش در دره دد ولی ایالت کالیفرنیا).اما همانطور که پیش از این نیز اشاره شد تداوم بارش سبب می شود که سطح تیتان همواره  مرطوب باشد.

 

این تحقیقات که به تازگی توسط متخصصین دانشگاه سازمان فضایی آمریکا(ناسا)انجام شده، در صدر خبر های مجله نیچر قرار گرفته است.بر طبق جدید ترین دادهای ارسالی از کاوشگر هویگنس (متعلق به آژانس فضایی اروپا) که به بررسی تیتان بزرگترین قمر زحل می پردازد،در جو این قمر  مقداری متان و نیتروژن مایع که قابلیت بارش بر سطح تیتان را دارا می باشد به صورت بسیار خفیف و غیر قابل مشاهده وجود دارد.

 

کریستوفر مک کی از مرکز تحقیقات ایمیز ناسا در این باره می افزاید:میزان بارش بسیار اندک است و فرسایش بسیار کمی را در سطح این قمر بو جود می آورد.اما این بارش ها به صورت متوالی هستند، به طوری که سطح تیتان هموار پوشیده از متان مایع است.

 ابرهایی که در بخش فوقانی جو این قمر شکل گرفته اند، از متان یخ تشکیل شده اند و در زیر آن ها متان مایع وجود دارد،در این بین شکافی این دو قسمت را از یکدیگر جدا می نماید.بر طبق شبیه سازی های کامپیوتری این ابر ها نیمی از تیتان را در بر گرفته اند.

 

ابر های تیتان آکنده از متان مایع است در حالیکه در زمین متان به صورت یک گاز قابل اشتعال در طبیعت وجود دارد.در این زمینه دو عامل اساسی چنین تفاوتی را پدید می آورند،1.دما در سطح تیتان تا 149- نزول می کند که این امر سبب تشکیل متان مایع می شود.2.دلیل دیگر عدم وجود گاز اکسیژن در جو این قمر است.لازم به ذکر است که اکسیژن یکی از فاکتور های اساسی در احتراق می باشد.

 

 برای دریافت اطلاعات بیشتر پیرامون کاوشگر هویگنس به لینک زیر مراجعه نمایید:

http://saturn.jpl.nasa.gov/operations/huygens-mission.cfm

 Death Valley in California State, America

 

  منبع : nasa news Release

  نويسنده  : سید اسماعیل حسینی مروجی

 

کهکشان‌های آسیب‌دیده از گرانش شدید کهکشان‌های همسایه

رصدخانه جنوبی اروپا در نماهایی جدید، کهکشان‌های آسیب‌دیده از گرانش شدید کهکشان‌های همسایه را به تصویر کشیده است

تصاویر جدید تلسکوپ بسیار بزرگ رصدخانه جنوبی اروپا، VLT، دو کهکشان بخصوص را نشان می‌دهد که شکل و شمایل عجیبشان، حکایت از برهمکنش‌های بی‌رحمانه ابرهای عظیم گاز و دیگر کهکشان‌های اطراف دارد. این تصاویر را ابزارهای FORS1 و FORS2 در آرایه چهارگانه تلسکوپ بسیار بزرگ و با استفاده از سامانه اپتیک سازگار تهیه کرده‌اند.

 

 

تصویر نخست، کهکشان NGC 908 را نشان می‌دهد که از خمیدگی یکی از بازوهای مارپیچی‌اش رنج می‌برد. اگر بازوهای این کهکشان را با هم مقایسه کنید، متوجه می‌شوید که بازوی چپ به سمت بالا خم شده است. تکه‌های آبی‌رنگی که در سراسر این بازو می‌بینید، خوشه‌های بسیار سنگینی از ستارگان جوان و تازه متولد شده را نشان می‌دهد که بسیاری از آنها، تنها چند میلیون سال پس از تولدشان، سوخت هسته‌ای خود را تمام می‌کنند و در انفجارهای عظیم ابرنواختری نابود می‌شوند. اخترشناسان تاکنون توانسته‌اند دو ابرنواختر را در سالهای اخیر در این کهکشان شناسایی کنند، یکی در سال 1994 و دیگری در اردیبهشت‌ماه امسال! دانشمندان این کهکشان را یک کهکشان شکوفنده ستارگان می‌خوانند، زیرا آهنگ تولد ستارگان جدید در آن بسیار بسیار زیاد است.

ستاره‌شناسان حدس می‌زنند برخوردی نزدیک این کهکشان با کهکشانی دیگر، بازوی زیبایش را خم کرده و موتور تولید انبوه ستارگان جوان را در آن روشن کرده است. متاسفانه میلیون‌ها سال است که کهکشان دیگر صحنه را ترک کرده است و نمی‌توان آن را شناسایی کرد. کهکشان NGC 908 شصت و پنج میلیون سال نوری از زمین فاصله دارد و پهنایش 75هزار سال نوری است.

 

 

اما تصویر دوم، کهکشانی نامنظم را نشان می‌دهد که با سرعتی زیاد به قلب یک توده غول‌پیکر از گازهای میان‌کهکشانی فرو رفته است. ابرهای میان‌کهکشانی، این کهکشان پیکان مانند را که NGC 1427A نام دارد، در حالی تحت فشار قرار داده‌اند که کهکشان کوچک در تلاش است با سرعت 600 کیلومتر بر ثانیه از میان این توده عبور کند. اغتشاش‌های گرانشی این تصادف خشونت‌بار تاکنون به تولد ستارگان بسیاری منجر شده است.

 

کهکشان NGC 1427A تنها یک پنجم کهکشان راه‌شیری بزرگی دارد و پهنایش بیش‌تر از بیست‌هزار سال نوری نیست. این کهکشان با فاصله شصت میلیون سال نوری از زمین، در خوشه کهکشانی کوره (Fornax) قرار گرفته است و بسیار شبیه به ابر ماژلانی بزرگ است که همانند یک قمر بر گرد کهکشان خودمان می‌گردد. انتظار می‌رود گرانش شدید کهکشان‌های خوشه کوره، این کهکشان کوچک را در نهایت پاره پاره و اجرام آن را در فضای میان کهکشانی پخش کند.

 

   منبع : NewScientist

  نويسنده  : ذوالفقار دانشی

 

 

نشانه‌های مهمی بر وجود دریاچه‌های تایتان

فضاپیمای کاسینی در تصاویری جدید ، نشانه‌های مهمی بر وجود دریاچه‌های تایتان پیدا کرد

آیا در سطح تایتان، این قمر اسرارآمیز سیاره زحل، دریاچه‌هایی از مواد مایع وجود دارد؟ فضاپیمای کاسینی در تازه‌ترین ملاقات خود با این قمر که جمعه گذشته انجام شد، به نقشه‌برداری قطب شمال تایتان با رادارهای دقیق خود پرداخت و توانست بخش‌های تاریکی را در نزدیکی قطب شناسایی کند که احتمالا چیزی جز مواد مایع در بر ندارد.

 

توضیح عکس: تصویر بالایی که 80 درجه شمالی و 92 درجه غربی تایتان را هدف گرفته است، 420 کیلومتر درازا و 150 کیلومتر پهنا دارد و کوچک‌ترین جزئیات آن 500 متر بزرگی دارند. تصویر پایینی به مرکز 78 درجه شمالی و 18 درجه غربی گرفته شده و ابعاد آن 475 کیلومتر در 150 کیلومتر است.

 

تاریکی این نواحی بدان معنی است که پرتوهای ارسالی رادار از این مناطق بازتاب نشده است. بهترین توضیح این است که امواج رادار به سطح بسیار بسیار همواری برخورد کرده است، احتمالا سطحی از متان یا اتان مایع که در دمای 180 درجه سانتی‌گراد زیر صفر سطح تایتان وضعیت بسیار پایداری دارند. در برخی از این نواحی، کانال‌هایی زه‌کشی دیده شده است که از برخی از آنها خارج و به درون گروه دیگری وارد شده است. شکل این کانال‌ها نشان می‌دهد در اثر جریان یافتن مایعات تشکیل شده‌اند و اگر این توضیحات درست باشد، تایتان پس از زمین، تنها جرم منظومه شمسی است که نشانه‌هایی از مایعات را در سطح خود دارد.

در تصاویری که پیش از این از سطح تایتان تهیه شده بود نیز نواحی تاریکی وجود داشت، اما تاریکی آنها بسیار کم‌تر از چیزی بود که در تصاویر جدید دیده می‌شود. انریکو فلامینی، سیاره‌شناس آژانس فضایی ایتالیا و عضو گروه هدایت رادار کاسینی در این مورد توضیح می‌دهد:« تصاویر جدید، نشانه‌های بسیار واضحی دارند. کنتراست این لکه‌های جدید با اطراف به‌قدری زیاد است که تقریبا کسی شک ندارد این‌ها دریاچه‌هایی از متان مایع هستند.»

سیاره‌شناسان احتمال می‌دهند که این دریاچه‌ها از باران‌های متانی جو تایتان پر شده‌اند، البته باران‌هایی که بیشتر به طوفان‌های موسمی شباهت دارند تا به بارش‌های منظم و مداوم. مدل‌های جوی تایتان نشان می‌دهد مایعات این دریاچه‌ها به‌تدریج تبخیر می‌شود و چرخه متان این قمر را کامل می‌کنند.

بزرگ‌ترین دریاچه شناسایی شده، حدود 100 کیلومتر پهنا دارد و اگر کمی بزرگ‌تر بود، می‌شد آن را اولین دریای کشف‌شده تایتان نامید. مجموعه‌ای از دریاچه‌های کوچک‌تر و به‌هم پیوسته نیز دیده می‌شود که یادآور بخش‌هایی از سرزمین فنلاند و کانادا است. در اطراف برخی از آنها، لبه‌ها و دیواره‌هایی دیده شده که احتمالا از بقایای تبخیر متان تشکیل شده است.

دانشمندان انتظار داشتند که در قطب‌های تایتان دریاچه‌های بیشتری پیدا کنند، زیرا دمای این مناطق نسبت به دیگر بخش‌های تایتان پایین‌تر است و تبخیر متان بسیار کند صورت می‌گیرد. اما از آن‌جا که این تفاوت دما ناچیز است، انتظار می‌رود دریاچه‌های دیگری نیز در عرض‌های پایین‌تر تایتان وجود داشته باشند. فلامینی توضیح می‌دهد:« ما تا به امروز درصد بسیار کمی از استوای تایتان را نقشه‌برداری کرده‌ایم. با تصویربرداری بخش‌های وسیع‌تر استوا می‌توانیم دریاچه‌های آنجا را نیز آشکار کنیم ».

این درست که شواهد بدست‌آمده بسیار روشن است، اما پرونده این دریاچه‌ها هنوز بسته نشده است. احتمال اندکی وجود دارد که اینها، نواحی پوشیده از دوده یا بسترهایی خشک‌شده باشند. با تصویربرداری مجدد از این دریاچه‌ها می‌توان تغییر اندازه آنها را بررسی کرد و اگر شانس یاری کند، نشانه‌هایی از موج‌های سطح دریاچه‌ها را ثبت کرد. شکست امواج در اطراف جزیره‌های احتمالی و گرداب‌هایی که به هنگام تشکیل جزیره‌ها ایجاد می‌شوند، پدیده‌هایی هستند که رادار کاسینی می‌تواند آنها را آشکار کند و وجود مایعات را در سطح تایتان قطعیت بخشد.

 

   منبع : New Scientist و SpaceFlightNow.com

  نويسنده  : ذوالفقار دانشی

 

 

ساخت یک آونگ‏ فوکو

اين آونگ توسط 2 دانشجوي کارشناسي دانشگاه اصفهان، وحيد طايفه ونفيسه معصوم زاده، در کارگاه گروه فيزيک ساخته و راه اندازي شد.

آونگ فوکو دارای گلوله‌ای است که از ریسمانی آویزان شده و طوری قرار داده شده است که بتواند آزادانه در هر صفحه قائمی نوسان کند. آونگ در صفحه مشخصی شروع به نوسان می‌کند و مشاهده می‌شود که پس از چندین ساعت صفحه نوسان به تدریج حول محور قائم حرکت تقدیمی انجام می‌دهد. گلوله باید بسیار وزین و ریسمان بسیار طویل و نقطه آویز تقریبا بدون ‌اصطکاک باشد تا آونگ بتواند آزادانه به مدت طولانی به نوسان خود ادامه بدهد.

 

آونگ‏هاي فوکو براي نمايش به سقف‏هاي خيلي ‏بلند وگوي‏هاي فلزي بزرگي نياز‏ دارند. اينگونه نمايش به ژان لئون فوکو در سال 1851 ميلادي برمي‏گردد.

او از يک گوي‏ سنگين به جرم 28 کيلوگرم که بوسيله‏ي يک سيم بلند به طول 67 متر از گنبد پانتئون پاريس آويخته شده‏ بود، استفاده کرد.امروزه آونگ فوکو با ارتفاع کمتری قابل ساخت می باشد که نمونه آن آونگ 3 متری گروه فيزيک دانشگاه اصفهان می باشد، که قرار است به عنوان وسيله‏ي آموزشي‏اي که پديده‏ي چرخش زمين را به صورت تجربي و با دقت بالا نشان مي‏دهد، در ورودي ساختمان دانشکده‏ي فيزيک دانشگاه اصفهان نصب شود.

برای این کار سقف طبقه دوم گروه فیزیک سوراخ شده و از پیش آمدگی آن طبقه در سر در ورودی استفاده شده و آونگ نصب می شود. مدت زمان ساخت این آونگ 6 ماه بوده و هم اکنون در کارگاه فیزیک دانشگاه آزمونهای دقت کارکرد آونگ انجام میشود. اين آونگ توسط 2 دانشجوي کارشناسي دانشگاه اصفهان، وحيد طايفه ونفيسه معصوم زاده، در کارگاه گروه فيزيک ساخته و راه اندازي شد.

 

ساختار آونگ فوکو

آونگ فوکو دارای گلوله‌ای است که از ریسمانی آویزان شده و طوری قرار داده شده است که بتواند آزادانه در هر صفحه قائمی نوسان کند. آونگ در صفحه مشخصی شروع به نوسان می‌کند و مشاهده می‌شود که پس از چندین ساعت صفحه نوسان به تدریج حول محور قائم حرکت تقدیمی انجام می‌دهد. گلوله باید بسیار وزین و ریسمان بسیار طویل و نقطه آویز تقریبا بدون ‌اصطکاک باشد تا آونگ بتواند آزادانه به مدت طولانی به نوسان خود ادامه بدهد.

 

کاربرد آونگ فوکو

در جهان ، جنبش و حرکت مطلق و محض وجود ندارد، چون حرکت فقط در مقایسه با بی‌حرکتی ، قابل توضیح و تشریح می‌تواند باشد. به عنوان مثال زمین در تناسب و در نسبت به چیزی که نمی‌چرخد، چرخش دارد. بنابراین ، باید بتوانیم اشیائی را پیدا کنیم که ثابت باشند و به نوعی بتوانیم از ثابت بودن آنها مطمئن باشیم، تا بتوانیم هر حرکت را در مقایسه با این اشیا بررسی کنیم. درست در همین جاست که آونگ فوکو به یاری ما می‌آید.

 

از آنجا که این آونگ بعد از آویخته شدن ، سطح ارتعاش ثابتی دارد، کافی است که آن را در جهت یک کره آسمانی که می‌خواهیم سکون و بی حرکتی آن را آزمایش کنیم، میزان کنیم. اگر کره آسمانی مورد آزمایش بی‌حرکتی باشد، همیشه در سطح ارتعاش آونگ باقی خواهد ماند، در غیر اینصورت ، یعنی در صورتی که حرکتی داشته باشد، انحرافی اندک بسوی خارج از سطح ارتعاش آونگ در آن ملاحظه خواهد شد.

 

گستره کاربردی آونگ فوکو

اگر چنانچه سطح ارتعاش آونگ فوکو را بسوی خورشید نشانه رویم، زحمت بیهوده‌ای است. چون خورشید بعد از یک ماه از این سطح خارج خواهد بود. نزدیکترین ستاره‌ها که در شعاعی حدود چند سال نوری با ما قرار گرفته‌اند، زمان بیشتری را در آونگ فوکو خواهند گذراند. لیکن آنها نیز پس از چند سال از آن خارج خواهند شد. کهکشان آندرومدا که در 2.3 میلیون سال نوری ما قرار گرفته است، زمان درازی را در سطح ارتعاش می‌ماند، لیکن سرانجام او نیز آن را ترک می‌کند. اگر پاندول خود را بسوی یک انبوه کهشکانی که در چند میلیارد سال نوری ما واقع است و فقط در بزرگترین تلسکوپها قابل روءیت است، نشانه برویم، فقط در این مورد است که دیگر انحراف از سطح پاندول دیده نمی‌شود.

 

نتیجه آونگ فوکو

رفتار آونگ فوکو ما را وادار به این نتیجه گیری می‌کند که سوای آنچه از دیدگاه مکانیک کلاسیک مورد بحث قرار می‌گیرد، یک نوع تداخل عمل دیگر نیز وجود دارد. تداخل عمل اسرار آمیزی که در آن نه نیرو و نه مبادله انرژی وارد می‌شوند، بلکه با سراسر کائنات ارتباط دارد. به عبارت دیگر می‌توان گفت که آونگ فوکو به ما نشان داد که کائنات در مقیاس ماکروسکوپیکی با خود مرتبط و پیوسته است.

 

البته در مقیاس میکروسکوپی نیز کائنات غیر قابل تقسیم است و این امر بدیهی بر تجربه مشهوری که در سال 1920 توسط آلبرت انیشتین ، بوریس پورولسکی و ناتان روزن پیشنهاد شد، استوار است. دانشمندان مذکور با این پیشنهاد می‌خواستند نادرست بودن تعبیری را که مکانیک کوانتومی از واقعیت به مشابه یک احتمال می‌کند، نشان دهند.

 

 

رقص کیهانی و آونگ فوکو

می‌دانیم که زمین به دور خورشید می‌چرخد (حرکت انتقالی زمین)، که آن نیز خود در اطراف مرکز راه شیری دور می‌زند و راه شیری بسوی مرکز گروه کهکشان محلی جذب می‌شود که آن هم خود بسوی مرکز غبار کهکشانی می‌رود. بنابراین می‌توان گفت که در حرکت گسترشی کائنات یک مجلس رقص کیهانی پرشکوه و حیرت انگیز برپاست. تب و تابهای این رقص است که اجرام آسمانی مورد آزمایش ما را بسوی بیرون سطح ارتعاش آونگ فوکو ، منحرف می‌کند. این انحراف زمانی پایان می‌یابد که اجسام آنقدر دور باشند که در این رقص کیهانی شرکت کنند.

 

  منبع : گروه فیزیک دانشگاه اصفهان

 

 

پروکسیما قنطروس

اگر بشر بخواهد در آینده کاوشگری به سوی ستاره ای در ورای منظومه شمسی ارسال کند، بدون شک اولین گزینه، ستاره پروکسیما قنطروس خواهد بود.پروکسیما با فاصله ای در حدود 4.2 سال نوری نزدیک ترین ستاره به ما است .

 

پس از محاسبه فاصله این ستاره ،اخترشناسان به این نتیجه رسیدند که پروکسیما عضوی از مجموعه سه تایی آلفا قنطروس می باشد.اما با برسی های کنونی این گونه به نظر می آید که این فرضیه چندان هم صحیح نیست! آیا پروکسیما قنطورس ستاره ای تنها در راه شیری است؟ آیا این ستاره کاملا اتفاقی در مجاورت ستارگان آلفا قنطورس قرار گرفته است؟

 

سیستم سه گانه آلفا قنطروس به عنوان نزدیک ترین مجموعه ستاره ای به زمین،برای نخستین بار توسط اختر شناس اسکاتلندی، توماس هندرسن در سال 1839 میلادی به روش اختلاف منظر تعیین گردید.در این روش با استفاده از تعیین مقدار جابجایی ستاره نسبت به ستارگان پس زمینه می توان فاصله ستارگان را تعیین کرد.

 هندرسن فاصله ستاره آلفا قنطورس  با زمین را 2.7 سال نوری تخمین زد،در حالیکه امروزه ما می دانیم فاصله آن با ما 4.4 سال نوری است.

 

پس از گذشت تقریبا یک سده سرانجام دانشمندان در سال 1917 با تعیین دقیق فاصله پروکسیما قنطورس که 4.2 سال نوری می باشد، آن را به عنوان نزدیک ترین ستاره همسایه معرفی نمودند.از آن جا که سه ستاره آلفا قنطروس آ ، ب و پروکسیما بسیار نزدیک به یکدیگر می نمایند و در یک مسیر حرکت می کنند،همواره دانشمندان عقیده داشتند که آن ها یک مجموعه را بو جود می آورند.

 

اما 12 سال پیش این نظریه دست خوش شک و تردید شد.در آن هنگام گروهی از محققان داده های جدیدی  پیرامون این مجموعه ستاره ای بدست آوردند. این داده ها حاکی از آن بو د که سیستم سه گانه آلفا قنطروس گرانش لازم برای نگاهداشتن ستاره پروکسیما را دارا نمی باشد. در این زمینه دو احتمال وجود دارد.1.دانشمندان جرم این ستارگان را اشتباه محاسبه نموده اند.2.هر سه ستاره این مجموعه با یکدیگر در حال حرکتند،اما پروکسیما سرعت بیشتری دارد.

 

شاید به طور کلی پروکسیما قنطورس عضو این سیستم نباشد،در محل و شرایطی متفاوت شکل گرفته و کاملا تصادفی در مجاورت سایر ستارگان قرار گرفته است.

 تمامی این احتمالات ممکن است، زیرا در کیهان پهناور ما هیچ چیز غیر ممکن نیست.....

 

در سال 1997 میلادی دانشمندان آژانس فضایی ناسا با استفاده از هیپراکوس داده های بسیار زیادی از این سیستم ستاره ای سه گانه بدست آوردند و به یاری آن توانستند دوباره جرم، سرعت و حرکت ستارگان را محاسبه نمایند.پس از گذشت نزدیک به 10 سال تحقیقات همچنان ادامه دارد. جرمی ویت هارمر و جئورجی لفنین از دانشگاه سانتاکروز کالیفرنیا  هم اکنون مشغول بررسی و تحلیل داده های بدست آمده از هیپراکوس هستند.آن ها چنین ادعا می کند که پروکسیما در مدار خود در آلفا قنطروس در حال گردش است،اما با توجه به اینکه این مدار گریز از مرکز بسیار زیادی دارد، در واقع این ستاره به عنوان دور ترین عضو این مجموعه،به حساب می آید.

به هر حال بازهم ستاره پروکسیما قنطورس بهترین گزینه برای ارسال کاوشگر میان ستاره ای خواهد بود.

  

  منبع : universetoday

  نويسنده  : سید اسماعیل حسینی مروجی

 

 

خوشه های ستاره ای پر جرم در مرکز راه شیری

در نقطه اسرار آمیز از کهکشان ما ،سه خوشه ستاره ای بسیار پر جرم وجود  دارد که به دور سیاه چاله ابر پر جرم در مرکز راه شیری در گردشند.این خوشه ها به نوبه خود از تعداد زیادی ستاره تشکیل شده اند که در طول موج ایکس پرتو افشانی می کنند.

 

این عکس توسط تلسکوپ اشعه ایکس چاندرا ( متعلق به سازمان فضایی ناسا) در طی یک میلیون ثانیه تصویر برداری،تهیه شده است.

 

مرکز کهکشان ما همواره پر تلاطم است.بر طبق آخرین داده های ارسالی از تلسکوپ فضایی چاندرا در  این محدوده تعداد بسیار زیادی ستاره و همچنین سیاه چاله وجود دارد که با جرم بسیار زیاد شان، همواره بر یکدیگر تاثیر می گذارند.

 

خوشه ستاره ای آرچ به صورت قوس دار در قسمت بالایی تصویر مشخص است.خوشه ستاره ای پنج تایی(پنج قلو) در بالا سمت راست ثبت شده و در نهایت خوشه جی.سی استار در پایین تصویر ،نزدیک به سیاه چاله ابر پر جرم راه شیری نمایان است.

 

ستارگان این خوشه ها  به خودی خود بسیار درخشانند و انرژی قابل توجهی در طیف اشعه ایکس و...( بویژه وقتی که باد های کیهانی در سطح آن ها می وزد)از خود گسیل می کنند.

 

زمانی  که عمر این ستارگان به پایان می رسد در طی یک انفجار ابر نو اختری مقدار بسیار زیادی ماده و انرژی از خود به فضای بین ستاره ای پرتاب می کنند.بسیاری از اجرامی که در اطراف مرکز کهکشان وجود دارند، پس از مرگ نیز در قالب ستاره نوترونی،سیاه چاله و  یا سیستم های دوتایی  از خود  اشعه ایکس ساطع می کنند.

 

در حالیکه ستاره های یک خوشه بر یکدیگر اثر می گذارند، خوشه های ستاره ای  نیز به صورت متقابل بر یکدیگر تاثیر گذارند. برای نمونه خوشه های ستاره ای، در حال تصادم با ابرهایی سرد و بسیار چگال از گاز هستند.شدت این برخورد چنان زیاد است که علاوه بر گسیل اشعه ایکس، باعث شکل گیری ستارگانی بسیار پر جرم می شود،جرم ستارگانی که در این ناحیه وجود دارند، نسبت به سایر نقاط در کهکشان که محیطی آرام دارند،به مراتب بیشتر خواهد بود.

 در طی سال های گذشته تلسکوپ فضایی چاندرا، بیش از دو میلیون ثانیه از وقت خود را به بررسی مرکز کهکشان راه شیری و همچنین فرایند هایی که در آن صورت می پذیرد،اختصاص داده است.آخرین عکسی که در این طیف توسط چاندرا ثبت شده است، منطقه ای به وسعت صد و شصت و هشت در صد و سی سال نوری از کهکشان را در بر می گیرد.

 

  منبع : Chandra news Release

  نويسنده  : اسماعیل مروجی

 

 

ثبت لکه‌های دوقلوی فروسرخ بر مشتری

تصاویر جدید رصدخانه جمینی شمالی از سیاره مشتری، دیدار لکه‌های سرخ بزرگ و کوچک را در نیم‌کره جنوبی این سیاره ثبت کرده است. این نخستین دیدار این دو لکه از زمانی است که لکه کوچک‌تر به رنگ سرخ درآمده است.

 

برای تهیه این تصویر که در نور فروسرخ نزدیک گرفته شده، از سامانه اپتیک سازگار استفاده شده است. این سامانه به آینه ثانویه‌ انعطاف‌پذیری مجهز است که چندصد بار در ثانیه، سطحش را تغییر می‌دهد و با خنثی‌کردن بخش اعظم اغتشاش‌های جوی، تصویری صاف با لبه‌های تیز تولید می‌کند. کیفیت تصویر بدست‌آمده بسیار بالا و قابل رقابت با تصاویر تلسکوپ‌های فضایی است.

چاد تورجیلو، اخترشناس رصدخانه جمینی که مدیریت تهیه این تصویر را برعهده داشت، می‌گوید: گرفتن این تصویر خیلی پردردسر بود. از آن‌جایی‌که تلسکوپ جمینی از سامانه اپتیک سازگار استفاده می‌کند، به ستاره‌ای راهنما در نزدیکی مشتری نیاز داشتیم تا بتوانیم با تحلیل شکل آن، اختلالات جوی را خنثی کنیم. بنابراین منتظر ماندیم تا هم آیو، قمر مشتری به فاصله نزدیکی از سیاره مادر برسد و هم این دو لکه سرخ در بهترین موقعیت تصویربرداری قرار بگیرند. خوشبختانه در شامگاه سیزدهم جولای/ 22 تیرماه، این شرایط فراهم شد و ما موفق شدیم از این ملاقات استثنایی در منظومه شمسی تصویربرداری کنیم.

 هر دو لکه، طوفان‌های بسیار عظیمی هستند که در جو سیاره مشتری ایجاد شده‌اند. لکه بزرگ‌تر که قرن‌ها است به لکه سرخ بزرگ مشهور شده است، هشت کیلومتر بالاتر از ابرهای مجاور قرار گرفته و بزرگ‌ترین گردباد شناخته شده در منظومه شمسی است. طوفان کوچک‌تر که بالتبع لکه سرخ کوچک نام گرفته نیز یک گردباد است و از آنجا که در نور فروسرخ نزدیک به درخشندگی برادر بزرگ‌تر دیده می‌شود، احتمالا هم‌ارتفاع با لکه سرخ بزرگ است.

 

بزرگی لکه کوچک نصف لکه بزرگ است، اما قدرت بادهای طوفانی آن با لکه مشهورتر برابری می‌کند. این لکه در خلال سال‌های 1998 تا 2000 میلادی متولد شد، زمانی که سه طوفان سفید تخم‌مرغی قدیمی که حداقل 60 سال عمر داشتند، در هم ادغام شدند و طوفان جدیدی را به‌وجود آوردند. اما در فوریه آن سال، یک منجم آماتور فیلیپینی به نام کریستوفر گو متوجه شد رنگ این طوفان کوچک از سفید به قرمز آجری تغییر یافته است. واقعیت این بود که لکه سرخ دیگری متولد شده بود.

هنوز کسی نمی‌داند چه اتفاقی افتاده که این لکه از سفید به قرمز تغییر رنگ داده است. با این حال، بهترین مدل‌ها نشان می‌دهند که ادغام سه لکه سفید اولیه با یکدیگر، طوفان نیرومندتری را تشکیل داد، آن‌قدر پرقدرت که توانست موادی قرمزرنگ را از ژرفای جو مشتری به بالا بکشد و آن‌ها را در فضای درون طوفان پخش کند. از سوی دیگر، جریان‌های گردابی درون این لکه به‌قدری شدید بود که از فرار این مواد قرمزرنگ به بیرون جلوگیری کرد. دانشمندان هنوز نمی‌دانند ماهیت این اجرام قرمزرنگ چیست، اما به‌نظر می‌رسد ابعاد این طوفان‌های بزرگ در توانایی مکش این مواد تاثیر فراوانی دارد. اما نظرهای دیگری نیز وجود دارد، مثلا این‌که این مواد مکیده‌شده به‌قدری ارتفاع می‌گیرند که در معرض نور فرابنفش خورشید قرار می‌گیرند و درنهایت تابش‌های قرمزرنگی از خود ساطع می‌کنند.

مدل‌های فعلی نشان می‌دهد در ملاقات نزدیک این دو لکه با یکدیگر اتفاق خاصی نمی‌افتد. پیش‌از این هم لکه سرخ بزرگ بارها از میان طوفان‌‌های سفیدی که لکه سرخ کوچک را تشکیل داده‌اند، عبور کرده بود و اتفاق خاصی نیفتاده بود. لایه‌های جو مشتری در عرض‌های جغرافیایی مختلف، سرعت‌های مختلفی دارند و از این‌رو زیاد پیش می‌آید که عوارض جوی مشتری با یکدیگر برخورد کنند. اما این احتمال هم‌چنان وجود دارد که لکه سرخ بزرگ در آینده‌ای نه‌چندان دور، برادر کوچک خود را به سوی یک جریان جوی جنوبی‌تر هل دهد که جهت گردشش در خلاف گردش پادساعت‌گرد طوفان است. اگر سرعت دوران این طوفان کوچک کند شود، احتمال دارد رنگ این لکه دوباره به سفید برگردد. با گذر زمان مشخص خواهد شد چه بر سر این لکه کوچک خواهد آمد.

 

 

  منبع : SpaceFlightNow.com

  نويسنده  : ذوالفقار دانشی

 

 

روباتهاي جهنده براي اكتشاف مريخ

ممكن است روزي سياره سرخ دسته هائي از روباتهاي به اندازه توپ تنيس را مشاهده كند كه در جستجوي حيات به درون غارهاي زيرزميني جهش مي كنند.

اين روباتها انرژي خود را از پيلهاي سوختي مينياتوري بدست مي آورند و براي جهش و حركت از فن آوري ماهيچه مصنوعي بهره خواهند برد.

 

روباتها كه به دوربينها و حسگرهاي كوچكي مجهز مي شوند براي جمع آوري اطلاعات بطور مستقل عمل خواهند كرد و به جستجوي نشانه هاي باقيمانده از حيات ذره بيني مي پردازند كه ممكن است با سرد و خشك تر شدن سياره طي هزاران سال به لايه هاي زيرين سياره عقب نشيني كرده باشند.

 

روباتهاي مريخ (Mars-bots) توسط پنلوپ بوستون ، استاديار موسسه نيو مكزيكو و پروفسور استيون دوبووسكي از موسسه فن آوري ماساچوست در حال طراحي هستند.

 

ماكس كولمن ، مدير مركز جستجوي حيات در آزمايشگاه پيشرانش جت ناسا كه با اين پژوهش مرتبط نمي باشد مي گويد" در اختيار داشتن تعداد زيادي تجهيزات كوچك كه بتوانند ناحيه اي گسترده تر از يك كاوشگر مجزا را پوشش دهند راهكاري ابتكاري است."

 

بوستون كه مدير برنامه تحقيقاتي Cave and Karst دانشگاه است زماني زيادي صرف مطالعه حيات ذره بيني غارهاي كره زمين كرده است. وي تصور مي كند كه حيات ذره بيني غارهاي زميني مي تواند مدلي از حيات باشد كه احتمالا در غارهاي مريخ وجود داشته است. اما براي اكتشاف غارهاي مريخ نياز به تجهيزاتي متفاوت از آنچه كه مريخ پيما ها  اخيرا بر روي اين سياره مستقر كردند مي باشد. اين مريخ پيما ها نمي توانند نواحي دشوار درون غارها را جستجو كنند و از دست دادن و يا آسيب ديدن آنها نيز پر هزينه است.

 

بوستون مي گويد روباتهاي جهنده آنقدر كوچك هستند كه مي توان هزاران عدد از آنها را در محموله يك كاوشگر مانند كاوشگر اكتشاف مريخ (Mars Explorer Rover) جاي داد. از دست دادن تعدادي از اين روباتها در شرايط خطرناك غارگردي تاثير منفي بر روي جمع آوري اطلاعات نخواهد داشت.

 بوستون اضافه مي كند" تعداد آنها در يك ماموريت آنقدر زياد است كه مي توانند بر شرايط پر خطر اين نواحي فائق آيند ."

 

روباتها پوسته سختي از جنس مواد پيشرفته خواهند داشت كه ممكن است شفاف و يا غير شفاف باشد. اين پوسته ها مي توانند سرماي سخت مريخ ، پرتو شديد فوق بنفش كه آنها را بمباران مي كند و جو نازك مملو از ذرات باردار را تحمل كنند.

 تعدادي از روباتها مجهز به دوربينهاي كوچكي خواهند بود و برخي ديگر حسگرهاي خواهند داشت كه متغيرهائي مانند كيفيت هوا ، دما ، رطوبت و يا رگه هاي بيولوژيكي و شيميائي را اندازه گيري مي كنند. ممكن است تعدادي از آنها نير تراشه هاي رايانه اي مينياتوري را حمل كنند كه براي انجام آزمايشات محدود بر روي خاك و نمونه هاي ديگر طراحي شوند.

 

هر روبات بر اساس يك برنامه رايانه اي كه از رفتار حشرات مدل سازي شده حركت و عمل خواهد كرد. هر روبات از وجود روباتهاي اطراف خود آگاهي خواهد داشت و براي عملي ساختن يك ماموريت بطور گروهي با هم فعاليت مي كنند.

 براي مثال ، اگر يكي از آنها كه حامل يك حسگر شيميائي است از كار بيفتد و يا گم شود ، روباتي ديگر كه يك حسگر شيميائي را با خود حمل مي كند وظيفه آن را بعهده مي گيرد.

 

بوستون و دابووسكي در نظر دارند تا دو سال آينده را صرف ساخت و آزمايش نمونه هاي اوليه اي كنند كه ممكن است طي 10 يا 20 سال آينده بر روي مريخ و يا حتي ماه قدم بگذارند.

 

 

  منبع : universetoday.com

  نويسنده  : فرشيد كريمي

 

 
صفحه 18 از 28