اخبار سایر خبرها مهمترین عناوین خبری در سال 1385


مهمترین عناوین خبری در سال 1385

برسی سیارک های دوتایی

 در ژاونویه سال 2006 میلادی دانشمندان دهانه تلسکوپ فضایی هابل را رو به سوی سیارکی سنگی- یخی که پیرامون سیاره  اورانوس در گردش است گرفتند تا تحقیقات لازم پیرامون آن انجام شود.با برسی های بیشتر مشخص شد،که تصویر بدست آمده ،از دو سیارک یخی بسیار کوچک تشکیل شده است که در فاصله ای بسیار نزدیک به یکدیگر در گردشند،به این گونه اجرام  سیارک های دوتایی می گویند. اندازه این دو سیارک که 2002 قنطروس 46 نام گذاری شده است در حدود یک شهر کوچک(1300 کیلومتر) است.از دیدگاه دانشمندان قنطروس ها اجرام یخی با مداری نسبتا ناپایدار هستند.

 

در محل کمربند سیارکی(بین سیاره مشتری و مریخ)  و یا کمربند کویپر(در ورای مدار نپتون که در واقع سیاره پلوتن نیز عضوی از این خانواده است) این گونه سیارات دوتایی یخی با مداری ناپایدار به وفور وجود دارند،اما آنچه که باعث شگفتی دانشمندان شده است، محل گردش این دو سیارک پیرامون سیاره عظیمی همچون اورانوس است.به عقیده دانشمندان چنین سیارک هایی با این جرم  باید مدت ها پیش تحت تاثیر جاذبه بسیار زیاد سیارات بزرگی همچون اورانوس و نپتون،از هم جداشده و شاید هزاران بار با سطح این سیاره برخورد کرده باشد.

 

کیت نال از موسسه تلسکوپ فضایی در این باره می گوید:چیزی که برای ما خیلی عجیب جلوه می کند ،پایداری این سیارک های دوتایی کوچک است که در طی میلیون ها سال و تحت تاثیر جاذبه شدید این سیاره از هم پاشیده نشده اند،بر طبق داده های ما این موضوع کمی غیر منطقی است،شاید فاصله این دو سیارک چنان که لازم است به سیاره مادر نزدیک نیست.

 

جاذبه ای که این دو سیارک را در کنار یکدیگر نگه داشته است باعث ایجاد فرضیه وجود ستارگان دنباله دار دوتایی در ذهن دانشمندان شده است.این اجرام که طول عمر کوتاهی دارند از خانواده کویپر هستند و تحت تاثیر یک پروسه چند مرحله ای ساختار قنطروسی پیدا کرده و توسط سیارت عظیم به قسمت های داخلی منظومه شمسی رانده می شوند.اگر این سیارک دوتایی توان فرار از گرانش سیارت را داشته باشند ،در مرحله پایانی تبدیل به ستاره دنباله دار دوتایی می شوند.

 

بسیار از ستارگان دنباله دار  هنگام گذر از کنار سیارات ،تحت تاثیر جاذبه آن ها و یا در اثر تبخیر ناگهانی از هم پاشیده شده به قطعات متعددی تبدیل می شوند،اما تاکنون اخترشناسان  ستاره دنباله داری که در ابتدا  دوتایی بوجود آمده باشد را مشاهده نکرده اند.

 

دنیس استفن از دانشگاه جان هاپکینز پیرامون مشاهدات اخیر می افزاید: نخست باید بگوییم که در این تحقیقات ما به نتیجه مهمی رسیدیم و آن هم وجود فراوان اجرام دوتایی در منظومه شمسی است.اگر این اجرام دوتایی مستقیما تبدیل به ستارگان دنباله دار دوتایی شوند ،قطعا ما باید پیرامون دانش و تفکرات خود درباره ساختار  این اجرام  تجدید نظر کنیم ،شاید این اجرام به سادگی از یکدیگر جدا نشوند!

  

  منبع : SkyandTelescope

  نويسنده  : اسماعیل مروجی

 

کشفیات تازه ای در رابطه با ستارگان نوترونی

آیا ستارگان نوترونی پیر و تنها می‌توانند همان منابع ناشناخته پرتوهای ایکس در مرکزکهکشان باشند؟

جسدهای ستاره‌ای چگال قدیمی و رها شده در فضا، اگر گذارشان به ابرهای گازی شیرخوارگاه‌های ستاره‌ای بیفتد، شانس دومی برای زندگی پیدا خواهند کرد. پژوهشگران در تحلیل‌های جدید خود نشان داده‌اند این جسدهای تنها که چیزی جز ستارگان نوترونی نیستند، با فروریزش گاز بر سطحشان، پرتوهای ایکس می‌تابانند.

 

شرح عکس: صدها منبع پرتو ایکس ناشناخته در تصویر رصدخانه فضایی تابش ایکس چاندرا از مرکز کهکشان راه‌شیری شناسایی شده است.

 

بدین ترتیب، این ستارگان نوترونی تنها می‌توانند عامل صدها منبع ناشناخته تابش ایکس در نزدیکی مرکز کهکشان خودمان باشند که پیش‌ازاین جفت‌های ستاره‌ای تشخیص داده شده بودند. اما رصدهای جدید تلسکوپ‌های فضایی تابش ایکس، مشخص کرد این منابع ناشناخته نمی‌توانند ستارگان معمولی باشند.

ستاره نوترونی، هسته کوچک و فوق‌چگالی است که پس از انفجار ابرنواختری ستارگان ابرسنگین برجای می‌ماند. مدل‌های تحول کهکشانی پیش‌بینی می‌کنند که یکصدمیلیون ستاره نوترونی در کهکشان راه‌شیری وجود داشته باشد؛ اما شناسایی این ستارگان بسیار دشوار است، چراکه اغلب آنها هیچ تابشی از خود ساطع نمی‌کنند. اما برخی از آنها را می‌توان آشکار کرد. ستارگان نوترونی جوانی که تنها چندمیلیون سال از عمرشان گذشته، امواج رادیویی می‌تابانند و آنهایی که در یک منظومه دوتایی بر گرد ستاره‌ای معمولی می‌گردند، مواد خام ستاره‌ای را از همدم خود جذب می‌کنند و پرتوهای ایکس می‌تابانند.

پیش‌از این بسیاری از اخترشناسان پیشنهاد داده بودند که ستارگان نوترونی پیر و تنها هم می‌توانند با جذب گاز از ابرهای گاز چگال مرکز کهکشان، پرتوهای ایکس بتابانند. اما به عقیده شائونگ نان ژانگ، اخترشناس دانشگاه چشینگوآ در پکن، تنها ایراد این پیشنهاد این بود که ‌کسی نتوانسته بود آنها را رصد کند. اما اکنون، وی و همکارانش حدس می‌زنند که اغلب هشتصد جرم ناشناخته تابنده پرتوهای ایکس که رصدخانه فضایی چاندرا آنها را در نزدیکی مرکز کهکشان پیدا کرد، همین دسته از ستارگان نوترونی هستند.

این گروه با تحلیل تصاویر رادیویی کهکشان توانستند موقعیت ابرهای گاز را در اطراف مرکز کهکشان تعیین کنند. با مقایسه این نقشه و موقعیت اجرام تابنده پرتوهای ایکس، آنها متوجه شدند که درخشان‌ترین این اجرام از ابرهای فشرده‌تر گاز عبور می‌کنند، جایی که ستارگان جدید متولد می‌شوند، و آنهایی که کم‌نورترند اغلب در نواحی نسبتا کم‌چگال یافت می‌شوند.

بیشتر ستارگان نوترونی تنهایند تا آن‌که عضو یک مجموعه‌ای چند ستاره‌ای باشند. ستارگان نوترونی همدم‌دار آن‌قدر درخشان هستند که در طول‌موج ایکس دیده شوند، چرا که نسبتا جوانند و میدان مغناطیسی قدرتمندی دارند. این میدان مغناطیسی مانع از انباشته‌شدن گاز محیط در منظومه ستاره‌ای می‌شود. بدین ترتیب بسیاری از منابع تابش ایکس باید ستارگان نوترونی تنها باشند.

این پدیده در مناطقی که ماده میان‌ستاره‌ای به‌اندازه کافی چگال وجود داشته باشد، محتمل است. البته به این نکته نیز باید توجه کرد که تولید پرتوهای ایکس به این روش بازدهی مناسبی ندارد و نمی‌توان این پدیده را به تنهایی به درخشان‌ترین منبع‌های پرتوی ایکس مرتبط کرد.

اما همه اخترشناسان با این نظر موافق نیستند. مارتن وان‌کرکویجک، اخترشناس دانشگاه تورنتو می‌گوید: روش اندازه‌گیری درخشندگی حقیقی هر منبع پرتو ایکس، این است که تخمین بزنیم چه کسری از انرژی این پرتو را گرد و غبار میان‌ستاره‌ای بین ما و منبع جذب کرده است. بدین ترتیب، ارتباط بین درخشندگی منبع و مقدار گاز اطراف آن بی‌معنی خواهد شد. اما این بدان معنی نیست که ایده ستارگان نوترونی تنها نادرست باشد، بلکه بدان معنی است که برای اثبات این موضوع به شواهد بیشتری نیاز است.

 

  منبع : نشریه خبری اینترنتی New Scientist

 

 

برنامه ریزی ساخت تداخل سنج در بهترین نقطه زمین

معمولا بهترین مکان برای ساخت یک رصدخانه برفراز کوهستان‌ها است، زیرا هوا در این مناطق رقیق‌تر، خشک‌تر و تمیزتر از ارتفاع‌های پایین‌تر و مناطق نزدیک به سطح دریا است. اما بهترین جای زمین برای ساختن یک رصدخانه در جنوبگان است، جایی نزدیک به قطب جنوب به نام گنبد سی (C). ارتفاع بالا، دمای بسیار پایین و آسمانی فاقد بلورهای یخ، این ناحیه را به آرمانی‌ترین شرایط رصد آسمان نزدیک کرده است. اخترشناسان فرانسوی قصد دارند تداخل‌سنج بزرگی را در گنبد سی بسازند که حساسیتی فراتر از دیگر تلسکوپ‌های زمین داشته باشد و برای آزمودن شرایط رصدی منطقه می‌خواهند کار خود را با یک تداخل‌سنج ساده آغاز کنند.

ایستگاه کنکوردیا، پایگاهی تحقیقاتی است که با ارتفاع 3300 متر از سطح دریا در گنبد سی واقع شده است. در طول شب‌های زمستان، دمای هوا به 63 درجه سانتی‌گراد زیر صفر می‌رسد و هر گونه تابش زمینه فروسرخ جو را که عامل کاهش حساسیت تلسکوپ‌های فروسرخ در اقلیم‌های گرم‌تر است، از بین می‌برد. در 96درصد شب‌های زمستان هم آسمان این منطقه کاملا صاف و شرایط رصدی بی‌نظیری در آن برقرار است. درست است که آسمان از ایستگاه کنکوردیا به شفافیت نمای ایستگاه فضایی نیست، اما بهتر از دیگر نقاط زمین است. شبیه‌سازی‌های اخترشناسان نشان می‌دهد 10 درصد تصویرهای نور مریی این منطقه به خوبی تصاویر تلسکوپ فضایی هابل خواهد بود. این نسبت در مورد تصویربرداری در نور فروسرخ به پنجاه درصد افزایش می‌یابد.

فکر می‌کنید جای خوبی برای نصب یک تلسکوپ بزرگ باشد؟ اما یک تداخل‌سنج در چنین منطقه‌ای بهتر جواب می‌دهد. تداخل‌سنج، ابزاری است که نورهای کانونی‌شده آینده چند تلسکوپ کوچک و بزرگ در آن ترکیب می‌شوند و تصویر جدیدی می‌سازند که گویی از آینه‌ای بزرگ‌تر و تلسکوپی قوی‌تر بدست آمده است. این چنین با صرف هزینه‌های بسیار کمتر می‌توان تصاویری با کیفیت تلسکوپ‌های بزرگ تولید کرد. تداخل‌سنج مستقر در گنبد سی چندین بار حساس‌تر از رصدخانه‌های هم‌اندازه خود در دیگر نقاط زمین خواهد بود.

اخترشناسان فرانسوی برای آزمودن طرح‌های پیشنهادی خود، در حال ساخت تداخل‌سنجی آزمایشی به نام مایکرینوس هستند که از سه تلسکوپ نور مریی چهل سانتی‌متری تشکیل شده است. ترکیب پرتوهای این سه تلسکوپ، قدرت کافی را برای آشکارسازی سیارات داغ مشتری‌‌مانند در اطراف دیگر ستارگان یا ستارگان دوتایی فوق‌العاده نزدیک به یکدیگر فراهم می‌کند. اگر این سه تلسکوپ روی برج‌هایی سی‌متری نصب شوند یا از سامانه اپتیک سازگار نیز استفاده شود، تلاطمات جوی به حداقل مقدار روی زمین کاهش خواهد یافت. سیستم اپتیک سازگار، نوعی سامانه اپتیکی است که دارای آینه‌ای انعطاف‌پذیر برای اعمال تغییرات معکوس اختلالات جوی و حذف اثرات مخرب جو است.

همه این کارها برای ساخت ابزاری قدرتمند به نام کئوپس (KEOPS) است، تداخل‌سنجی متشکل از 36 تلسکوپ 1.5 متری که تمام توانایی‌های یک تلسکوپ 30 متری را خواهد داشت. این 36 تلسکوپ در سه حلقه متحدالمرکز به قطر بیشینه یک کیلومتر آرایش خواهند یافت. حلقه اول 7 تلسکوپ، حلقه دوم 13 و حلقه سوم 19 تلسکوپ خواهد داشت و سطح جمع‌آوری کننده نور این تلسکوپ‌ها معادل سطح آینه‌ تلسکوپ‌های دوقلوی کک خواهد بود.

 

 

  منبع : universetoday.com

  نويسنده  : ذوالفقار دانشی

 

کشف حباب‌هایی به بزرگی هزار کیلومتر در نزدیکی زمین

ناوگان اروپایی کلاستر توانسته است در نزدیکی زمین، حباب‌هایی به بزرگی هزار کیلومتر کشف کند که بیش از ده ثانیه دوام نمی‌آورند.

بالای سرمان، جایی‌که میدان مغناطیسی زمین با بادهای خورشیدی برخورد می‌کند، هزاران حباب گاز فراداغ در هر لحظه متورم می‌شوند و می‌ترکند. با کشف این حباب‌ها، دانشمندان بالاخره توانسته‌اند اندرکنش بین بادهای خورشیدی و میدان مغناطیسی زمین را درک کنند.

این کشف هیجان‌انگیز به کمک ناوگان فضایی کوچک آژانس فضایی اروپا، کلاستر، و ماموریت مشترک اروپایی- چینی دابل‌استار انجام شده است. این ماهواره‌ها در ارتفاع 13 تا 19 برابر شعاع زمین حرکت می‌کنند و هر وقت که به نیم‌کره روشن زمین وارد می‌شوند، با این حباب‌ها برخورد می‌کنند. این حباب‌ها که چاله‌های چگالی نام دارند، فضاهایی هستند که چگالی گاز در آنها ناگهان به یک‌دهم مقدار اول خود افت می‌کند، اما دمای آن از یکصدهزار درجه سانتی‌گراد به ده‌میلیون درجه سانتی‌گراد افزایش می‌یابد!

 

 

 

 در این نمای هنرمندانه، مغناطیس‌کره زمین به رنگ آبی در جریان بادهای خورشیدی قرار گرفته است. باد خورشیدی، گازی از ذرات باردار است که پیوسته از خورشید به بیرون تابیده می‌شود و در این تصویر از سمت چپ تصویر وارد می‌شود. در برهمکنش باد خورشیدی با مغناطیس‌کره زمین، یک منطقه ضربه‌ای پایدار ایجاد می‌شود که ضربه کمانی نام دارد. این محدوده که با کمانی زردرنگ مشخص شده است، در مقابل مگنتوپاز، مرز خارجی لایه مغناطیس‌کره تشکیل می‌شود.

 

 

 وقتی ناوگان کلاستر برای نخستین بار از  این حباب‌ها عبور کرد، جرج پارکز، اخترشناس دانشگاه کالیفرنیا، برکلی فکر کرد که این اطلاعات عجیب و غریب مربوط به اختلال‌های پیش‌آمده در ابزارهای فضاپیما است؛ اما وقتی هر چهار مدارگرد اطلاعات یکسانی را ارسال کردند، متوجه شد که این اطلاعات حقیقی است. پیش‌از این هم فضاپیماهایی که از این منطقه عبور می‌کردند، حباب‌های مشابهی را شناسایی می‌کردند و دانشمندان آنها را جریان‌های داغ غیرعادی تفسیر می‌کردند؛ اما پارکز حدس زد که حباب‌هایی که کلاستر پیدا کرده است، منشا متفاوتی دارد.

او توانست نشانه‌های این حباب‌ها را در داده‌های دابل‌استار که در هربار گردش به دور زمین، معمولا از بیست تا چهل حباب عبور می‌کند نیز بیابد. پارکز و همکارانش با ارتباط دادن داده‌های مختلف فضاپیماها فهمیدند این حباب‌ها تا هزار کیلومتر گسترده می‌شوند و احتمالا تا ده ثانیه هم دوام می‌آورند، سپس می‌ترکند و جای خود را به بادهای خورشیدی چگال‌تر و خنک‌تر می‌دهند.

این گروه تحقیقاتی هنوز از منبع انرژی این پدیده مطمئن نیست، اما شواهد مهمی وجود دارند که برخورد بادهای خورشیدی با میدان مغناطیسی زمین که لایه‌ای مرزی به نام موج کمانی ایجاد می‌کند، انرژی مورد نیاز انبساط این حباب‌ها را فراهم می‌کند. ضربه‌های کمانی در جای‌جای طبیعت دیده می‌شوند. آشناترین آنها را در مقابل دماغه کشتی‌ها می‌توان یافت، همان برجستگی آب سفیدی که جلوتر از کشتی حرکت می‌کند. در پروازهای فراصوت هم این پدیده دیده می‌شود که به دیوار صوتی مشهور است. وقتی هواپیما با سرعتی بیش‌تر از سرعت‌صوت در هوا حرکت می‌کند، امواج صوتی در مقابل هواپیما جمع می‌شوند و انرژی درنهایت به شکل صدای کر کننده شکسته‌شدن دیوار صوتی تلف می‌شود. ضربه کمانی بین میدان مغناطیسی زمین و بادهای خورشیدی هم از بسیاری جهات شبیه به دیوار صوتی است، اما مهم‌ترین تفاوت آن با انواع آشنای امواج ضربه‌ای این است که دانشمندان هنوز نمی‌دانند که چه چیزی متناظر با شکسته‌شدن دیوار صوتی است و ضربه کمانی انرژی خود را چگونه تخلیه می‌کند.

 

این حباب‌های تازه کشف‌شده می‌تواند راهنمای خوبی برای یافتن این قطعه گمشده باشد. کار فعلی اخترشناسان جمع‌آوری اطلاعات بیشتری از این حباب‌ها است تا بتوانند مدل دقیقی را تهیه کنند و آن را با شبیه‌سازی‌های رایانه‌ای بیازمایند. ممکن است این حباب‌ها در اثر انرژی فراوان موجود در ضربه کمانی ایجاد شوند، اما برای اطمینان یافتن از صحت این گمان باید منتظر مقایسه نتایج شبیه‌سازی‌ها و حقایق ارسالی ماهواره‌ها بود که آن‌هم به این زودی‌ها امکان‌پذیر نیست.

 

 

  منبع : SpaceFlightNow.com

  نويسنده  : ذوالفقار دانشی

 

 

ستاره تکشاخ V838، سه سیاره مشتری مانندش را بلعید

ستاره تکشاخ V838، سه سیاره مشتری مانندش را بلعید و به این شکل درآمد!

تکشاخ V838، شاید برای به‌خاطر سپردن نام آسانی نباشد، اما تصویرش یکی از ماندگارترین تصاویری است که تلسکوپ فضایی هابل در سال‌های اخیر تهیه کرده است. هابل در سال‌های 2002 و 2003، شش تصویر از این ستاره تهیه کرد که آن را در حال فوران مواد به بیرون نشان می‌داد. باگذشت زمان، پرتوهای نور درخشان ستاره ابر بسیار بزرگی از گاز و غبار را روشن کرد که پهنایش به یک سال نوری می‌رسید. اما چه عاملی موجب فوران این مواد و تشکیل چنین ابر بزرگی شده بود؟ گروهی از اخترشناسان حدس می‌زنند این منظره، صحنه نابودی سیارات این منظومه ستاره‌ای است. آنها می‌گویند گویی ستاره مادر سیاراتش را بلعیده است.

 

 

 

 

اخترشناسان سال‌ها بود که تکشاخ V838 را یک ستاره‌ متغیر معمولی تشخیص داده بودند، اما در سال 2002 این ستاره ناگهان ششصدهزار بار درخشان‌تر از خورشید شد و با قدر مطلق 8- ، یکی از درخشان‌ترین ستارگان کهکشان راه‌شیری لقب گرفت. به‌مرور زمان، پرتوهای نور این فوران اطراف ستاره را روشن کرد و هاله‌ای عظیم را در اطراف ستاره نمایان ساخت، ابری کروی متشکل از مواد خامی که سال‌ها به بیرون از ستاره فوران کرده بود. اما ستاره آرام نگرفت و سه بار پشت‌سرهم فوران کرد. تکشاخ V838 به موجودی شگفت‌انگیز تبدیل شده بود.

اکنون مدتی است اخترشناسان در تلاشند این معما را حل کنند که چه عاملی توانسته این ستاره را سه بار به این فوران‌های بسیار قدرتمند بکشاند و دوباره آن‌را آرام کند. آنها مدل‌های مختلفی را ارایه کرده‌اند، مثلا یک ستاره نوترونی یا کوتوله سفید درون یک غول سرخ گیر افتاده و فوران کرده است، یا دو ستاره همدم در یک منظومه دوتایی به‌هم برخورد کرده‌اند و مقادیر عظیم انرژی آزاد کرده‌اند. اما به تازگی، گروهی بین‌المللی از اخترشناسان به سرپرستی آلون رتر از دانشگاه ایالتی پن، در مقاله‌ای پیشنهاد داده‌اند که مدل شکار سیارات با مشاهدات سازگاری بیشتری دارد. آنها پیشنهاد کرده‌اند این فوران‌های سه‌گانه زمانی روی داده است که ستاره تکشاخ V838

 

سه سیاره هم‌اندازه مشتری را بلعیده بود!

 

در گذشته‌ای نزدیک، نخستین سیاره به لایه خارجی ستاره مادر نزدیک و اندکی بعد به مادر ملحق شد. افزایش چگالی درون جو ستاره سبب شد حرکت سیاره کند شود و در مسیری مارپیچی به مرکز ستاره نزدیک شود. سیارات مشتری‌مانند دارای مقادیر عظیمی دوتریوم (ایزوتوپ هیدروژن با یک پروتون و یک نوترون در هسته) هستند، اما جرم آنها به‌اندازه‌ای نیست که فشار گرانشی در هسته‌شان شرایط گداخت هسته‌ای را فراهم کند. اما سیاره اول در نزدیکی‌های هسته ستاره، دمای یکصد‌هزار درجه کلوین را احساس کرد و همین برای آغاز فرآیند هم‌جوشی هسته‌ای دوتریوم کافی بود. سوخت هسته‌ای تازه‌ای به هسته ستاره رسیده بود و انفجاری بسیار عظیم در ستاره تکشاخ V838 به‌وقوع پیوست. این نخستین فورانی بود که اخترشناسان ثبت کردند.

 

 

 

 

با این فوران، ستاره منبسط شد و دو سیاره دیگر را نیز به‌ دام انداخت. آن سیارات هم به سرنوشت سیاره اول دچار شدند و فوران‌های دوم و سوم نیز به وقوع پیوست. محاسبات اخترشناسان نشان می‌دهد انرژی آزادشده در این فرآیند سیاره‌خوری با مشاهدات تلسکوپ فضایی هابل از این ستاره به‌خوبی همخوانی دارد.

 

 

  منبع : universetoday.com

  نويسنده  : ذوالفقار دانشی

 

 

جزئیات جدیدی از تایتان و قمرهای دیگر

تصاویر جدید کاسینی از قمر تایتان، جزئیات جدیدی از این قمر را نشان می‌دهد

بسیاری از خرده‌سنگ‌ها و قمرهای منظومه سیاره‌ای زحل با پوسته‌ای خاکستری رنگ و یکنواخت از یخ کدر پوشیده شده‌اند، اما در این میان دو استثنا وجود دارد: یکی از آنها درخشان‌تریم جرم منظومه شمسی است و دیگری، تنها قمر دارای جو غلیظ در منظومه شمسی. کاسینی در این تصویر، انکلادوس را در مقابل سطح مه‌آلود و طلایی تایتان به‌تصویر کشیده است.

رنگ عجیب این دو قمر از موادی ناشی می‌شود که در فرآیندهای زمین‌شناختی آنها جریان دارد. هر دو قمر از نظر زمین‌شناختی فعالند، هرچند که شدت این فعالیت‌ها متفاوت است. در انکلادوس، فوران‌های عظیمی در قطب جنوب انجام می‌شود که بلورهای یخ را به بیرون پرتاب می‌کند و سطح این قمر کوچک را می‌پوشاند. بدین ترتیب انکلادوس سطحی تمیز با روکشی یخی دارد و ضریب بازتابندگیش از دیگر اجرام منظومه شمسی بیشتر است. اما در تایتان اوضاع متفاوت است. فرآیندهای شناخته نشده جو این قمر، آن را مملو از متان و دیگر مواد شیمیایی می‌کند که نور فرابنفش خورشید آنها را تجزیه می‌کند. این مواد شیمیایی، جو مه‌آلود زرد و نارنجی رنگ تایتان را تشکیل می‌دهند. اما در طول زمان بر سطح تایتان نیز می‌بارند و آن را می‌پوشانند. لایه نازک آبی‌رنگی که در مرز جو تایتان واقع شده نیز بخشی از جو زحل است که ذرات آن تقریبا هم‌اندازه طول‌موج نور آبی (400 نانومتر) است و نورهای آبی را پراکنده می‌کند.

بخشی از ماموریت کاسینی به تصویربرداری از مقارنه قمرها اختصاص دارد تا سیاره‌شناسان بتوانند پیش‌بینی‌های مدل‌ مداری قمرهای زحل را با تصاویر مقایسه کنند و آنها را تصحیح کنند. تصحیح این مدل‌ها برای برنامه‌ریزی ملاقات‌های کاسینی با این قمرها بسیار ضروری است. این تصویر از ترکیب تصاویر گرفته‌شده با فیلترهای طیف قرمز، سبز و آبی تهیه شده تا نمایی با رنگ طبیعی به نمایش بگذارد. تصاویر با دوربین زاویه زاویه‌بسته فضاپیمای کاسینی در بهمن‌ماه گذشته گرفته شده، زمانی که کاسینی در فاصله 4.1 میلیون کیلومتری انکلادوس و 5.3 میلیون کیلومتری تایتان پرواز می‌کرد. هر نقطه تصویر روی انکلادوس، منطقه‌ای به پهنای 25 کیلومتر است و روی تایتان، محدوده‌ای به طول 32 کیلومتر.

 

 

اما تصویر دوم را کاسینی در ملاقات تازه‌اش با تایتان در اواخر اردیبهشت گرفته و در آن، قمر ره‌آ را در بالای جو این قمر شکار کرده است. سیاره‌شناسان با گرفتن چنین تصاویری، افت درخشندگی اجرام درخشان را در ارتفاع‌های مختلف جو تایتان بررسی می‌کنند و اطلاعاتی در مورد مقطع عمودی جو این قمر بدست می‌آورند. همان‌طور که دیده می‌شود، تصویر ره‌آ بسیار تیز و شفاف است و این بدان معنی است که جو تایتان در آن ارتفاع پایان یافته است.

کاسینی در آخرین ملاقاتش با تایتان، فقط 53هزار کیلومتر با این قمر 5150 کیلومتری فاصله داشت. تایتان 2.5 بار از زمین کوچک‌تر است و بسیار از آن سبک‌تر؛ و گرانش ضعیفش سبب می‌شود جو غلیظ این قمر تا ارتفاع بالاتری از جو زمین گسترده شود. ازاین‌رو کاسینی نمی‌تواند بیش‌از هزار کیلومتر به سطح این قمر نزدیک شود، زیرا در ارتفاع کمتر، گشتاورهای شدیدی از جو به فضاپیما وارد می‌شود که توانایی کاسینی را در دنبال‌کردن اهدافش با مشکل روبرو می‌کند. این درحالی است که ایستگاه فضایی بین‌المللی معمولا در ارتفاع 350 کیلومتری سطح زمین گردش می‌کند!

در سطح تایتان، کوچکترین عوارض قابل تشخیص تنها 320 متر درازا دارند، این درحالی است که ره‌آ در فاصله 873هزار کیلومتری کاسینی قرار داشت و کوچکترین عوارض ثبت‌شده در تصویر بیش‌از 5 کیلومتر درازا دارند. نکته جالب این تصویر، گودال درخشان و تازه این قمر است که 1528 کیلومتر پهنا دارد و در نزدیک مرکز هلال ره‌آ دیده می‌شود.

 

 

  منبع : پایگاه اطلاع‌رسانی فضاپیمای کاسینی، JPL، ناسا

  نويسنده  : ذوالفقار دانشی

 

 

نیکس و هیدرا قمر های جدید پلوتو

اتحادیه بین المللی نجوم نام های جدیدی را برای قمر های تازه کشف شده پلوتو انتخاب کرد که پیش از این S/2005 P 1 و S/2005 P 2 نام داشتند.

 

نیکس و هیدرا نام هایی است که از سوی اتحادیه بین المللی نجوم ( (IAUبرای دو قمر کوچک پلوتو ، برگزیده شده است. این دو قمر در ماه می سال  2005 توسط تلسکوپ هابل کشف شده  بودند .دانشمندان امیدوارند با مطالعه بر روی مدار و همچنین خواص فیزیکی این دو قمر بتوانند به اطلاعات مفیدی دست یابند این در حالی است که فضاپیمای New Horizons اکنون در حال حرکت به سوی پلوتو است و تا تابستان سال 2010 به آنجا خواهد  رسید و داده های بسیار مهمی از پلوتو ، کارن ، نیکس ، هیدرا و همچنین اجرام کمربند کویپر به زمین ارسال خواهد کرد .

ستاره شناسان 48 سال پس از کشف سیاره پلوتو موفق شدند کارن اولین قمر این سیاره را پیدا کنند(1978) و 27 سال دیگرطول کشید تا بار دیگر موفق به یافتن دو قمر دیگر از این سیاره یعنی نیکس و هیدرا شوند .اما شاید با فرستادن New Horizons اکتشافات آینده این چنین به درازا نکشد.

 

نیکس در افسانه اله هایی تاریکی و روشنای است که به نظر می رسد برای قمر تاریک منظومه شمسی پلوتو (که خود الهه ی زیر زمین است ) مناسب باشد و هیدرا در اسطوره های باستانی نام ماری نه سر است که آن هم بی ارتباط با سیاره نهم ! نیست.

 

 

  منبع : universetoday.com

  نويسنده  : محسن بختیار

 

چاندرا، پارادوکس سیاه‌چاله‌ها را حل کرد

چگونه تاریک‌ترین اجرام عالم می‌توانند پرنورترین آنها نیز باشند؟!

خیلی‌ها فکر می‌کنند اگر روزی خورشید ما به یک سیاه‌چاله تبدیل شود، زمین را خواهد بلعید. اما این اتفاق نخواهد افتاد! در واقع زمین پدیده خاصی را متوجه نخواهد شد و خوشحال به گردش سالیانه خود ادامه خواهد داد.

 

اما چرا این اتفاق می‌افتد؟ تا وقتی زمین بخشی از تکانه زاویه‌ای خود را از دست ندهد، همانند گذشته به حرکت خود ادامه خواهد داد و عملا هیچ تغییری را احساس نمی‌کند. همین اتفاق هم برای موادی می‌افتد که در یک قرص برافزایشی بر گرد یک سیاه‌چاله می‌گردند. پس سیاه‌چاله چطور این مواد را می‌بلعد؟ از آن جالب‌تر، این‌که یک‌چهارم تا نیمی از تابش‌های عالم از زمان مهبانگ تاکنون در رویدادهایی تولید شده است که سیاه‌چاله‌ها در آن نقش محوری برعهده دارند، مانند اختروش‌ها که درخشان‌ترین اجرام کیهان محسوب می‌شوند و از فواصل چند میلیارد سال‌نوری همانند ستاره‌ای در کهکشان خودمان می‌درخشند. اخترشناسان سال‌ها در حل این معما مانده‌اند که تاریک‌ترین اجرام عالم چطور می‌توانند چنین انرژی عظیمی را بتابانند؟

گروهی از اخترشناسان دانشگاه میشیگان و مرکز اخترفیزیک اسمیث‌سونیان اعلام کرده‌اند پاسخ این پرسش را بدست آورده‌اند و عامل انتقال دهنده تکانه زاویه‌ای قرص برافزایشی را شناسایی کرده‌اند. آنها توانسته‌اند با استفاده از داده‌های ارسالی رصدخانه تابش ایکس چاندرا، میدان مغناطیسی قدرتمندی را در یک منظومه دوتایی سیاه‌چاله‌ای واقع در حیات پشتی منظومه شمسی (!) بیابند. این سیاه‌چاله که GRO J1655-40 نام دارد، در کهکشان خودمان واقع شده است و آزمایشگاه مناسبی برای بررسی عملکرد ابرسیاه‌چاله‌هایی است که انرژی اختروش‌های دوردست را تولید میکنند.

 

شرح عکس: منظومه دوتایی سیاه‌چاله GRO J1655-40 و ستاره همدمش

 

 

میدان گرانشی به تنهایی نمی‌تواند عامل سقوط آنها به درون سیاه‌چاله باشد. این گازها باید بخشی از تکانه زاویه‌ای خود را بر اثر اصطکاک یا بادهای ستاره‌ای از دست بدهند تا بتوانند در مسیری مارپیچ به درون سیاه‌چاله سقوط کنند. بدون این عوامل اختلالی، مواد اطراف سیاه‌چاله می‌توانند در مداری پایدار بگردند و این هیولای خطرناک را تا مدت‌ها گرسنه نگاه دارند.

سال‌ها است اخترفیزیک‌دانان حدس زده‌اند اختلالات مغناطیسی در قرص برافزایشی اصطکاک ایجاد می‌کند و این اصطکاک، بادهایی تولید می‌کند که بخشی از تکانه زاویه‌ای مواد گازی را به بیرون از مجموعه منتقل می‌کند و موجب می‌شود گازهای موجود به داخل سیاه‌چاله سقوط کنند. در این فرآیند سقوط، دمای مواد به شدت افزایش می‌یابد و آنها از خود نور تابش می‌کنند.

جان میلر، استادیار دانشگاه میشیگان و همکارانش با بررسی جتی از مواد داغ که از سیاه‌چاله GRO J1655-40 خارج می‌شود، توانسته‌اند بفهمند این مواد با سرعت یکصد کیلومتر بر ثانیه و دمای یک میلیون درجه سانتی‌گراد از سیاه‌چاله خارج می‌شوند. با این کشف، آنها توانسته‌اند این مدل را رد کنند که گرمایش حرارتی عامل چنین جریان موادی است، چراکه در آن‌صورت مواد درون قرص می‌بایست دمایی حدود پنجاه میلیارد درجه کلوین داشته باشند! این گروه هم‌چنین توانست نشان دهد این جریان ماده بسیار یونیزه است. در چنین حالتی قرص برافزایشی نمی‌تواند تابش‌های فرابنفش کافی از محیط اطراف خود جذب کند و بادهای میان‌ستاره‌ای تولید کند. بدین ترتیب میدان مغناطیسی به تنها منبع قابل قبول بادهای ستاره‌ای تبدیل می‌شود.

از سوی دیگر، داده‌های طیف تابش ایکس این منظومه نشان می‌دهد سرعت و چگالی باد خارج‌شده از قرص برافزایشی GRO J1655-40 با شبیه‌سازی‌های رایانه‌ای بادهای تولیدشده بر اثر میدان گرانشی همخوانی دارد. به‌نظر می‌رسد پس از سی سال، اخترشناسان توانسته‌اند شواهد تجربی دخالت میدان مغناطیسی در سقوط اجرام به سیاه‌چاله‌ها را بدست آورند.

دامنه این کشف فقط به سیاه‌چاله‌ها محدود نمی‌شود. اخترشناسان در تلاشند با بررسی دقیق‌تر فرآیند سقوط مواد در سیاه‌چاله‌ها با چگونگی رشد و تحول این هیولاهای بزرگ آشنا شوند و از چگونگی سقوط مواد در دیگر اجرام مهم عالم آگاهی بیشتری بدست آورند. آنها هم‌چنین حدس می‌زنند میدان مغناطیسی در قرص‌های گرد و غبار اطراف ستارگان جوان خورشید مانند و اجرام فراچگال دیگر مانند ستارگان نوترونی نیز نقش مهمی ایفا می‌کند.

 

 

  منبع : پایگاه خبری رصدخانه فضایی چاندرا

  نويسنده  : ذوالفقار دانشی

 

 

شبیه سازی صدا در مریخ

شبیه‌سازی‌ها نشان می‌دهد صداها در مریخ بسیار متفاوت از آنی است که در زمین می‌شنویم

فضانوردانی که به‌فضا رفته‌اند، می‌گویند داد زدن در آنجا هیچ‌ فایده‌ای ندارد، چراکه هیچ‌کس صدای شما را نخواهد شنید. اما در مریخ چطور؟

 

صدا در هوا، آب یا هر ماده دیگری به‌شکل برخورد مولکول‌ها با یکدیگر منتقل می‌شود. هرچه فاصله مولکول‌ها با یکدیگر کمتر باشد، برد و سرعت حرکت امواج صوتی هم بیشتر است. جو مریخ به‌مراتب از جو زمین رقیق‌تر است و فاصله مولکول‌های هوا در آن یکصد و بیست بار بیشتر از فاصله مولکول‌های جو زمین است. بنابراین انتظار می‌رود صدا در مریخ سرعت و برد کمتری داشته باشد.

 

پژوهشگران دانشگاه ایالتی پن در شبیه‌سازی جدیدی، چگونگی انتشار امواج صوتی را در سیاره سرخ بررسی کرده‌اند و توصیه کرده‌اند اگر در مریخ به کمک نیاز داشتید، بهتر است امیدوار باشید در آن نزدیکی‌ها کسی پیدا شود؛ زیرا صدای یک جیغ معمولی که در زمین تا فاصله هزار و دویست متری شنیده می‌شود، در مریخ به هجده متر هم نمی‌رسد! حتی صدای گوش‌خراش یک ماشین چمن‌زنی معمولی که در فضای باز تا فاصله چند کیلومتری هم شنیده می‌شود، در مریخ دورتر از هفتاد متر شنیده نمی‌شود.

 

از سوی دیگر، سرعت انتشار امواج صوتی در سطح سیاره سرخ کمتر از 340 متر در ثانیه (سرعت صوت در هوای زمین) است، در نتیجه صدایی که به گوش می‌رسد، با آن‌چه در زمین می‌شناسیم تفاوت دارد. این وضعیت بسیار شبیه به حالتی است که یک دلقک هلیوم استنشاق می‌کند و صدایش ناگهان زیر می‌شود؛ زیرا سرعت انتشار صوت در هلیوم بیشتر است و صدایی که در حنجره دلقک تولید می‌شود، سرعت بیشتری نسبت به سرعت صوت در هوا دارد و هنگامی که در هوا پخش می‌شود، چند اکتاو زیرتر شنیده می‌شود. البته این توصیه‌ها برای افرادی مناسب است که حاضر باشند جو دی‌اکسید کربنی مریخ را تنفس کنند!

 

 

  منبع : Space.com

  نويسنده  : ذوالفقار دانشی

 

جزئیات آسمان‌شب مریخ

یکی از دل‌انگیزترین مناظر زمین، آسمان شب است. اما آیا تاکنون از خود پرسیده‌اید که آسمان شب در دیگر نقاط منظومه شمسی چگونه است؟ مریخ‌نوردهای ناسا این فرصت را فراهم آورده‌اند که برای نخستین بار، بشر بتواند منظره آسمان را از سیاره‌ای دیگر مشاهده کند.

نشریه اسکای اند تلسکوپ در شماره آگوست خود، مقاله‌ای را با عنوان نجوم خانگی روی مریخ به قلم جیم بل منتشر کرده و در آن، جزئیاتی از رصدهای شبانه مریخ‌نوردهای روح و فرصت را شرح داده است. جیم بل، منجم و سیاره‌شناس رصدخانه کرنل، ایتاکا است که مدیریت گروه دوربین چشم‌انداز وسیع مریخ‌نوردها (PanCam)را برعهده دارد. وی در این مقاله، مشاهدات نجومی مریخ‌نورد روح را که پس‌از صعود طاقت‌فرسایش بر فراز تپه هازبند (بلندترین ارتفاع تپه‌های کلمبیا) انجام شده، توضیح داده است. جالب این‌جا است که خود مریخ هم برای تهیه این تصاویر به مریخ‌نورد کمک کرد. یک گردباد ناگهانی، گرد و غبار نشسته بر سلول‌های خورشیدی این مریخ‌نورد را پاک کرد و انرژی تولیدی این سلول‌ها را به 900 وات-ساعت در روز بازگرداند (هرصد وات-ساعت، انرژی مصرفی یک لامپ صد وات به مدت یک ساعت است). بدین‌ترتیب روح می‌توانست انرژی کافی را برای استفاده شبانه از رایانه، دوربین‌ها و گرماسازهای خود ذخیره کند.

 

بسیاری از اعضای گروه پان‌کم، منجمان حرفه‌ای یا آماتور هستند و همیشه آرزو داشتند آسمان‌شب را از سیاره‌ای دیگر هم ببینند. مریخ‌نورد روح این فرصت را برای همه فراهم کرد. البته رصد آسمان با یک روبات چهارصد میلیون دلاری به سادگی استفاده از یک تلسکوپ چند هزار دلاری نیست! بل می‌گوید:«ما صحبت‌های زیادی با مدیران برنامه مریخ‌نورد انجام دادیم تا آنها را راضی کنیم از این ابزار برای رصد آسمان مریخ استفاده کنیم.»

 

یکی از اولین هدف‌های آسمان مریخ، فوبوس و دایموس، قمرهای طبیعی سیاره سرخ بود که در تمام فیلترها از آن‌ها تصویربرداری شد. اطلاعات بدست‌آمده از این تصاویر، دانش سیاره‌شناسان را از ترکیبات شیمیایی سطح قمرها افزایش داد. از ستارگان با قدر ثابت نیز تصویربرداری شد تا با بررسی تغییر قدر و رنگ، اطلاعاتی از غبار شبانگاهی و ابرهای یخ‌زده جو رقیق مریخ بدست آید. مریخ‌نوردها هم‌چنین تصاویری از ردهای طولانی‌مدت ستارگان تهیه کردند. در این تصاویر، رگه‌های خطی، نقطه‌ها و پخش‌شدگی‌های بسیاری به‌چشم می‌خورد که در برخورد پرتوهای کیهانی پرانرژی با آشکارسازهای بسیار حساس این دوربین‌ها به‌وجود آمده است. این تصاویر هم‌چنین شهاب‌هایی نیز در بر دارند که به دانشمندان در بهبود بخشیدن به پیش‌بینی‌های بارش‌های شهابی و مدل‌های برخورد شهاب‌سنگ‌های کوچک با سیارات کمک می‌کند. بخشی دیگر از این تصاویر به نورهای شفق و فلق اختصاص دارد. منظره‌های منحصربه‌فردی از طلوع و غروب خورشید ثبت شده است که جدا از زیباییشان، برای بررسی توزیع عمودی غبار در جو مریخ مورد استفاده قرار می‌گیرند.

 

 

تصویری شبه‌واقعی از مریخ‌نورد فرصت درحال انجام ماموریت علمی. تصویر از ترکیب مدل واقعی مریخ‌نورد روح در زمینه‌ای با رنگ کاذب تهیه شده است. تصویر زمینه از کنارهم گذاشتن تصاویر ارسالی روح در گودال گوسف تهیه شده است. 

 

شاید زیباترین تصویر نجومی ارسالی مریخ‌نوردها در نیمه دوم سال 2005 گرفته شد، زمانی‌که مریخ‌نورد فرصت (که یک نیم‌کره با مریخ‌نورد روح فاصله دارد) توانست منظره جالبی از طلوع زمین و مشتری را در کنار یکدیگر، پیش‌از طلوع خورشید به‌تصویر بکشد. آیا این تجربه هیجان‌انگیزی نیست که کارت‌پستال خودمان را از سیاره دیگری برایمان بفرستند؟!

 

مریخ‌نوردها که برای ماموریتی نود روزه رهسپار مریخ شده‌بودند، چند روز دیگر نهصد روزگی خود را جشن می‌گیرند. اگر این روبات‌های موفق بتوانند سومین تابستان مریخی خود را نیز جشن بگیرند، سطح تولید انرژی دوباره به‌حدی خواهد رسید که رصدهای شبانه‌شان ازسر گرفته شود. این رصدهای جدید اطلاعات بیشتری را از ابرهای صبحگاهی و شامگاهی، جو پویای مریخ و مدار قمرهای فوبوس و دایموس به ما خواهند داد. هم‌چنین قرار است مریخ‌نوردها وقت بیشتری را به جستجوی شهاب‌ها در آسمان مریخ اختصاص دهند. تحلیل اختلال‌های ناشی از برخورد پرتوهای کیهانی با دوربین‌ها (همان رگه‌ها و نقطه‌های ناخواسته در تصاویر خام) می‌تواند در ارتقای مدارهای الکترونیکی و حساسیت ابزارهای ماموریت‌های بعدی ناسا مانند فرودگر فینیکس یا آزمایشگاه‌های علمی مریخ نقش مهمی ایفا کند.

 

  منبع : Space.com

 نويسنده  : ذولفقار دانشی

 

 

گزارش ناسا مبنی بر پرتاب شاتل در دهم تیر

بالاخره پس‌از گذشت یک‌سال از آخرین پرواز شاتل دیسکاوری، مدیر ناسا اعلام کرد این فضاپیمای رفت‌وبرگشت روز دهم تیرماه / اول جولای به‌سوی ایستگاه فضایی بین‌المللی پرتاب خواهدشد.

پس از فاجعه غم‌بار انفجار شاتل کلمبیا در زمستان سال 1381، تمامی سفرهای شاتل به‌حالت تعلیق درآمد و بسیاری از ماموریت‌های ارزشمند ناسا با صدمات سختی مواجه شدند. مهم‌ترین این‌ها، ناتمام ماندن بدنه ایستگاه فضایی بین‌المللی و لغو آخرین ماموریت به‌روزرسانی ابزارهای تلسکوپ فضایی هابل بود که می‌توانست آن‌را تا سال 1390/ 2011 در مدار زمین نگاه‌دارد.

پس از گذشت دوسال‌ونیم تعلیق و بازبینی اساسی ماموریت‌های شاتل، دیسکاوری تیرماه گذشته راهی فضا شد. اما این پرواز هم بی‌خطر نبود و جداشدن چند قطعه، بخصوص یک توده عایق چهارصدگرمی از مخزن اصلی‌ و نارنجی‌رنگ سوخت که خوشبختانه خراشی بیشتر برجای نگذاشت، سبب‌شد تا برطرف‌نشدن خطرهای احتمالی، پروازهای شاتل مجددا معلق شود.

در طول یک‌سال گذشته، مهندسان و مدیران برنامه‌های شاتل به مدیریت وین هیل تلاش کردند خطرهای احتمالی را برطرف کنند. اقدامات آنها شامل طراحی جدید مخزن سوخت، حذف قطعه جداشده در پرواز سال‌گذشته، نصب دوربین‌های جدید در زاویه‌های مختلف اطراف شاتل و مخزن سوخت، تعبیه کردن ابزارهای جدید ترمیم و بتونه‌کاری درون شاتل، آموزش شیوه‌های تعمیر شاتل به فضانوردان و هم‌چنین حذف برخی حسگرهای دردسرساز درون مخزن بود که سیم‌کشی آنها به بیرون از مخزن نیاز به نصب قطعات خطرسازی داشت. اما شاید بزرگ‌ترین کار آنها، آماده‌کردن یک شاتل پشتیبان برای پروازهای اضطراری بود. پیش‌از انفجار کلمبیا، مهندسان برای هر پرواز تنها یک شاتل را آماده می‌کردند، اما پس از آن زمستان غم‌بار، مدیران ناسا تصمیم گرفتند در صورت بروز بدترین پیشامد، یعنی  آسیب‌دیدگی شدید شاتل و خطر نابودی در پرواز برگشت به زمین، شاتل به ایستگاه فضایی متصل باقی بماند و سرنشینان شاتل در پروازی اضطراری به‌وسیله شاتل دیگری به زمین بازگردانده شوند.

ناسا از چندماه پیش، زمان پروازهای آینده شاتل را تیرماه و مردادماه سال جاری اعلام کرده‌بود. این زمان‌بندی نسبتا عجیب، این پرسش را پیش می‌کشید که آیا امنیت کافی برای پرواز دیسکاوری وجود دارد یا خیر. درست‌است که مهندسان مهم‌ترین قطعه‌های خطرساز را حذف کرده‌اند، اما هنوز نقاط خطرسازی وجود دارند که ممکن است خسارت به‌بار آورند. مهم‌ترین آنها، 34 قطعه‌ عایق است که بادست روی قلاب‌های مخزن خارجی سوخت پاشیده می‌شوند تا از چگالش بخارآب در مجاورت سوخت مایع و تشکیل یخ جلوگیری کنند. تشکیل یخ که با انبساط بلورهای یخ همراه است، به ترک‌خوردن بدنه فلزی، پدیدآمدن بار اضافی به‌هنگام پرتاب، جداشدن قطعات از بدنه و خطرهای مرگ‌آور بعدی منجر خواهد شد. در پرتاب قبلی، چهل‌گرم از این عایق‌ها چندثانیه پس‌از پرتاب جدا شد و به‌همین دلیل، این بخش از فهرست نقاط بسیارخطرساز شاتل سردرآورد.

درپایان هفته گذشته، نشستی دوروزه در ناسا برگزار شد تا تمامی دست‌اندرکاران برنامه شاتل بررسی کنند چه خطرهایی ممکن‌است این پرواز را تهدید کند و آیا مجموعه پیچیده تجهیزات، سامانه‌های پشتیبانی و روش‌های پیش‌بینی‌شده برای پرواز دیسکاوری آماده مقابله با این خطرها هستند؟ از قرار معلوم، دو نفر از مدیران بلندپایه برنامه شاتل به مشکل عایق‌های ضدشبنم اشاره کرده‌اند و گفته‌اند که شبیه‌سازی‌ها نشان می‌دهد قطعاتی تا وزن نودگرم می‌تواند در زمان پرتاب از این بخش جدا شود و این خطر بسیار محتمل است. آنها پیشنهاد داده‌اند تا طراحی جدید این عایق‌ها نباید پرتابی انجام شود.

اما شنبه‌شب گذشته، مدیر ناسا در گفتگوی مطبوعاتی خبر پرواز دیسکاوری را طبق برنامه ازپیش‌تعیین‌شده اعلام کرد. او در پاسخ به پرسش خبرنگاران در مورد خطر جداشدن عایق‌های ضدشبنم گفت: «براساس دستورهای رییس‌جمهور ایالات متحده، ناسا مجبور است تا سال 2010 پرواز شاتل‌ها را متوقف کند. ما 17 پرواز در طول این چهارسال برنامه‌ریزی کرده‌ایم تا بتوانیم سازه ایستگاه فضایی بین‌المللی را به‌پایان ببریم. هرگونه تاخیر در پروازهای فعلی سبب می‌شود پروازهای بیشتری در سال‌های پایانی انجام شود و احتمال بروز خطر هم افزایش یابد. از سوی دیگر قرار است در هر پرواز شاتل، تنها یک تغییر اساسی انجام گیرد و تغییر این پرواز انجام شده‌است. قطعه PAL که در پرواز سال گذشته دیسکاوری جدا شد، از  بدنه مخزن سوخت حذف شده‌است. اما در مورد خطرسازی عایق‌های ضدشبنم باید بگویم 113 پرواز پیشین شاتل با همین عایق‌ها انجام شده ‌است و این قطعه‌ها خطر مهمی پیش نیاورده‌اند، بنابراین خطرسازی این عایق‌ها بسیار کم‌تر از آنی است که برخی اظهار داشته‌اند و به‌نظر من اصلا خطر محتمل محسوب نمی‌شود. البته این‌را هم بگویم که طراحی عایق‌های جدید آغاز شده‌است، ولی این عایق‌ها تا سه‌چهار پرواز آینده آماده نخواهند شد. ما برای مقابله با هر خطری آمادگی بالایی داریم. بدنه شاتل در طول پرواز دوبار به‌دقت بررسی می‌شود، یک‌بار در طول پرواز و بار دیگر در فضا. اگر صدمه‌ای دیده شد، تلاش می‌کنیم آن‌را در فضا ترمیم کنیم، اما اگر این صدمه قابل ترمیم نبود، شاتل فضایی آتلانتیس آماده‌است تا سرنشینان را سالم به زمین بازگرداند. این‌را هم بگویم اگر خدای‌نکرده فاجعه‌ای مانند کلمبیا روی داد، من نخستین کسی هستم که تمام تلاشم را برای متوقف‌کردن برنامه شاتل انجام خواهم داد».

پنجره پروازی دیسکاوری از دهم تیر آغاز می‌شود و تا 19 روز ادامه خواهد داشت. مهندسان پرواز تلاش می‌کنند پرواز دیسکاوری در زمان تعیین‌شده یعنی 19:48 دهم تیرماه به‌وقت جهانی آغاز شود. در این پرواز دوازده‌روزه، تجهیزات جدیدی به ایستگاه فضایی بین‌المللی منتقل خواهدشد و چند راه‌پیمایی فضایی برای تعمیر ایستگاه فضایی انجام خواهدشد. برای نخستین‌بار پس‌از انفجار کلمبیا، سرنشینان ایستگاه فضایی بین‌المللی به سه‌نفر افزایش خواهند یافت. توماس ریت‌نر آلمانی، سومین سرنشین ایستگاه فضایی است که با پرواز دیسکاوری به ایستگاه خواهد رفت و به فرمانده پاول وینوگرادوف و مهندس‌پرواز جفری ویلیامز ملحق خواهدشد. وی نخستین فضانورد آژانس فضایی اروپا است که در ایستگاه فضایی بین‌المللی اقامت طولانی‌مدتی خواهد داشت. وی پیش‌از این چندماهی را در ایستگاه فضایی میر به‌سر برده‌ بود و یکی از کارکشته‌ترین فضانوردان آماده آژانس فضایی اروپا به‌شمار می‌رود.

 

 
صفحه 22 از 28